کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ود
/va(o,e)d[d]/
معنی
دوستی؛ عشق و محبت.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. دوستی، محبت، محب
۲. بد ≠ عداوت،
۳. خوب
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ود
واژگان مترادف و متضاد
۱. دوستی، محبت، محب ۲. بد ≠ عداوت، ۳. خوب
-
ود
لغتنامه دهخدا
ود. [ وَ ] (ص ) به معنی رد است که حکیم عاقل و دانشمند باشد. || گرم در مقابل سرد. (برهان ) (ناظم الاطباء). || بد. مقابل خوب . (فرهنگ فارسی معین ).
-
ود
لغتنامه دهخدا
ود. [ وَدد ] (ع مص ) وِداد. وَداد. ودادة. مودة. مَودِدَة. دوست داشتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (تاج المصادر بیهقی ). || آرزو بردن . (از منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). آرزو داشتن . (ناظم الاطباء). || (اِمص ) دوستی و محبت . (فرهنگ فارسی معین...
-
ود
لغتنامه دهخدا
ود. [ وَدد / وُدد ] (اِخ ) نام بتی است . (مهذب الاسماء). نام بت قوم نوح (ع ). (منتهی الارب ). نام بتی که از قوم نوح مانده بود و عرب آن را میپرستیدند. (ترجمان علامه ٔ جرجانی ، ترتیب عادل بن علی ). بت قوم نوح که به صورت مرد بود. (غیاث اللغات از شرح نصا...
-
ود
لغتنامه دهخدا
ود. [ وِدد ] (ع اِ) دوست . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (مص ) دوست داشتن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (ناظم الاطباء). || آرزو داشتن . (ناظم الاطباء).
-
ود
لغتنامه دهخدا
ود. [ وُدد ] (ع مص ) دوست داشتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ). || آرزو بردن و آرزو داشتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (اِ) دانا. (غیاث اللغات ). || دوست . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به وَد شود. || (اِ...
-
ود
فرهنگ فارسی معین
(وَ دّ) [ ع . ] 1 - (اِمص .) دوستی ، محبت . 2 - (مص ل .) دوست داشتن .
-
ود
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: ودّ] [قدیمی] va(o,e)d[d] دوستی؛ عشق و محبت.
-
واژههای مشابه
-
وَدَّ
فرهنگ واژگان قرآن
دوست دارد (دوست داشتنی که آثارش در عمل ظاهر گردد)
-
عالی ود
لغتنامه دهخدا
عالی ود. [ وَ ] (اِخ ) شعبه ای از طایفه ٔ عالی انور هفت لنگ بختیاری . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 74).
-
آلش و دگش،آلیش ودَ گش
لهجه و گویش تهرانی
عوض بدل،بده بستان
-
واژههای همآوا
-
وَدَّ
فرهنگ واژگان قرآن
دوست دارد (دوست داشتنی که آثارش در عمل ظاهر گردد)