کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وحدت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
وحدت
/vahdat/
معنی
۱. یگانگی؛ اتحاد.
۲. [قدیمی] تنهایی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. یگانگی
۲. توحید، یکتایی
۳. اتحاد، اتفاق، همبستگی ≠ پراکندگی، کثرت
برابر فارسی
همبستگی، یک پارچگی، یگانگ
دیکشنری
oneness, solidarity, unification, union, unity
-
جستوجوی دقیق
-
وحدت
واژگان مترادف و متضاد
۱. یگانگی ۲. توحید، یکتایی ۳. اتحاد، اتفاق، همبستگی ≠ پراکندگی، کثرت
-
وحدت
فرهنگ واژههای سره
همبستگی، یک پارچگی، یگانگ
-
وحدت
لغتنامه دهخدا
وحدت . [ وَ دَ ] (ع مص ) یگانه شدن . (غیاث اللغات ). || (اِمص ) یکتایی . یگانگی . انفراد. (ناظم الاطباء). تنهایی . (ناظم الاطباء) (غیاث ) : مرا آیینه ٔ وحدت نماید صورت عنقامرا پروانه ٔ عزلت دهد ملک سلیمانی . خاقانی .وحدت گزین و همدمی از دوستان مجوی ت...
-
وحدت
لغتنامه دهخدا
وحدت . [ وَدَ ] (اِخ ) طهماسب قلی خان ، از شاعران و از مردم کرمانشاه و از سران ایل کلهر بود و مدت سی سال در تهران به سر برد و به سال 1311 هَ . ق . در هفتادسالگی در تهران درگذشت . غزلهای عرفانی دارد و این غزل ازوست :از یک خروش یارب شب زنده دارهاحاجت ر...
-
وحدت
فرهنگ فارسی معین
(وَ دَ) [ ع . وحدة ] 1 - (مص ل .) یکی بودن ، یگانه بودن . مق کثرت . 2 - (اِمص .) یگانگی ، یکی بودن . ؛ ~ ملی اشتراک همة افراد یک ملت در آمال و مقاصد چنان که به منزلة مجموعة واحدی به شمار آید. ؛ ~وجود عقیده ای است مبتنی بر این که جهان وجود از جماد...
-
وحدت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: وحدة، مقابلِ کثرة] vahdat ۱. یگانگی؛ اتحاد.۲. [قدیمی] تنهایی.
-
وحدت
دیکشنری فارسی به عربی
وحدة ، اِتِّحادٌ
-
واژههای مشابه
-
unity of time
وحدت زمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون، هنرهای نمایشی] یکی از وحدتهای سهگانۀ نظام نمایش ارسطویی که براساس آن زمان اجرای نمایش به یک روز یا دو تا سه ساعت محدود میشود
-
unity of action
وحدت کنش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون، هنرهای نمایشی] یکی از وحدتهای سهگانۀ نظام نمایش ارسطویی که براساس آن کنش نمایش بر پایۀ یک پِیرنگ مشخص پیریزی میشود
-
unity of place
وحدت مکان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون، هنرهای نمایشی] یکی از وحدتهای سهگانۀ نظام نمایش ارسطویی که براساس آن کنش اصلی نمایش لزوماً باید در مکانی واحد و یگانه پیریزی شود
-
وحدت وجود
لغتنامه دهخدا
وحدت وجود. [ وَ دَ ت ِ وُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) (اصطلاح صوفیه ) موجودات را همه یک وجود حق سبحانه و تعالی دانستن و وجود ماسوی را محض اعتبارات شمردن چنانچه موج و حباب و گرداب و قطره و ژاله همه را یک آب پنداشتن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).یکی از مس...
-
وحدت هندوستانی
لغتنامه دهخدا
وحدت هندوستانی . [ وَ دَ ت ِ هَِ ] (اِخ ) شیخ محمد، از شاعران و از مردم کلکته از اعمال بنگاله و پدرش از قضات آن شهر بود. (ریاض العارفین ص 623، 624).
-
خانه ٔ وحدت
لغتنامه دهخدا
خانه ٔ وحدت . [ ن َ / ن ِ ی ِ وَ دَ ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از قبر. گور. مدفن .
-
وحدت پارلمانی
دیکشنری فارسی به عربی
اِتِّحاد بَرلماني