کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وجیهة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وجیهة
لغتنامه دهخدا
وجیهة. [ وَ هََ ] (ع ص ) مؤنث وجیه . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). زن روشناس . || خداوند جاه . || زن زیبا. || زن صاحب قدر و منزلت . || وجیه و خوشگل . (ناظم الاطباء). || کساء و پوشش دارای دورو. (اقرب الموارد). || (اِ) مهره ای است قرمز...
-
واژههای مشابه
-
وجیهه
فرهنگ نامها
(تلفظ: vajihe) (عربی) (مؤنث وجیه) زیبا ، خوشگل (زن) .
-
وجیهه
فرهنگ فارسی معین
(وَ هَ یا ه ) [ ع . وجیهة ] (ص .) مؤنث وجیه .
-
وجیهه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: وجیهَة] [قدیمی] vajihe ۱. خوبرو (زن).۲. دارای قدر و جاه.
-
جستوجو در متن
-
وجیه
فرهنگ نامها
(تلفظ: vajih) (عربی) زیبا ، خوشگل ، وجیهه ؛ دارای قدر و منزلت و محبوبیت نزد مردم .
-
وجاه
لغتنامه دهخدا
وجاه . [ وِ ](ع ص ، اِ) اندازه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). زهاء. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء): هذا وجاه الف ؛ این مقدار هزارست . || ج ِ وجیهه . || ج ِ وجیه . (ناظم الاطباء). رجوع به وجیه و وجیهه شود.
-
شریفة
لغتنامه دهخدا
شریفة. [ ش َ ف َ ] (ع ص ) مؤنث شریف . (ناظم الاطباء). وجیهه . (یادداشت مؤلف ). مؤنث شریف . ج ، شَرائف ، شَریفات . (اقرب الموارد). رجوع به شریف شود.
-
شکیل
لغتنامه دهخدا
شکیل . [ ش َ ] (از ع ، ص ) خوشگل . خوش صورت . خوش اندام . زیبا. خوب روی . (ناظم الاطباء). در تداول بمعنی خوشگل و جمیل بکار برند، ولی در لغت نیافتم و گویا در عربی بدین معنی نیامده است . وجیه . وجیهه . قشنگ . زیبا. (یادداشت مؤلف ).