کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وجی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وجی
لغتنامه دهخدا
وجی ٔ. [ وَ ] (ع ص ) بر وزن امیر، تکه ٔ خصی کرده . (منتهی الارب ). اخته کرده : تیس وجی ٔ؛ تکه ٔ اخته کرده . (ناظم الاطباء).
-
وجی
لغتنامه دهخدا
وجی . [ وَ جا ] (ع مص ) سوده شدن سم ستور یا سخت سوده شدن آن و فعل آن از باب سمع است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || بخیل یافتن . (منتهی الارب ): گویند سألناه فوجیناه ؛ یعنی خواستم از وی پس بی خیر یافتم او را. (منتهی الارب ) (ناظم ...
-
وجی
لغتنامه دهخدا
وجی . [ وَ جی ی ] (ع ص ) بی خیر و بخیل . (ناظم الاطباء).
-
وجی
لغتنامه دهخدا
وجی . [ وَج ْی ْ ] (ع مص ) بخیل و بی خیر یافتن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || خصی کردن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). اخته کردن . (ناظم الاطباء). رجوع به وَجی ̍ شود.
-
وجی
لغتنامه دهخدا
وجی . [وَ ] (ع ص ) سوده سم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || ناکس بی خیر. (منتهی الارب )(از اقرب الموارد). بی خیر و بخیل . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
جی افرام
لغتنامه دهخدا
جی افرام . [ ] (اِخ ) نام پیغمبری است از پیغمبران عجم . (برهان قاطع). جی افرام وجی آلاد نام دو تن از حکمای قدیم ایران بوده . پارسیان قدیم قایل بوده اند که بعد از مه آباد که او را اولین پیغمبر عجم دانند جی افرام آمده و مقام پیغمبری داشته و بر وی نامه ...
-
صردر
لغتنامه دهخدا
صردر. [ ص ُرر دُرر ] (اِخ )علی بن حسن بن علی بن فضل کاتب و شاعر معروف به صردر ومکنی به ابومنصور و ملقب به الرئیس یکی از نجبای شاعران در عصر خویش بود. میان جودت سبک و حسن معنی جمعکرده و شعر وی را طلاوتی رائق و بهجتی فائق است . دیوان شعر کوچکی دارد و چ...
-
غورسانجی
لغتنامه دهخدا
غورسانجی . (اِخ ) نام سلطان رکن الدین پسر سلطان محمد رکن الدین پسر علاءالدین محمد خوارزمشاهی . به سال 601 هَ . ق . ولادت یافت و به سال 619 درگذشت . غوری شانستی نیز گفته اند. رجوع به رکن الدین ، خوارزمشاهیان و معجم الانساب زامباور ج 2 ص 318 شود. در تا...
-
زاینده رود
لغتنامه دهخدا
زاینده رود. [ ی َ دَ / دِ ] (اِخ ) معروف است و نام رود مشهور اصفهان است . (آنندراج ). نام رودخانه ٔ اصفهان است و زنده رود هم همان است . (فرهنگ نظام ). در مرآت البلدان آمده : زاینده رود که آنرا زنده رود نیز گویند، از رودهای نامی دنیا است و اکابر علمای...
-
لهراسب
لغتنامه دهخدا
لهراسب . [ ل ُ ] (اِخ ) پدر کی گشتاسب . از پادشاهان کیانی ، بنابه روایت فردوسی چون کیخسرو از کار جهان سته شد و آهنگ جهان دیگر کرد، تخت شاهی را به لهراسب که در درگاه کیخسرو مردی گمنام بود بخشید. بزرگان و پهلوانان خلاف آوردند و گفتند که او از تخم شاهان...