کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وجود داشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
شرف داشتن
لغتنامه دهخدا
شرف داشتن . [ ش َ رَ ت َ ] (مص مرکب ) آبرو و عزت داشتن . دارای حرمت و ناموس بودن . بزرگواری و مرتبت داشتن . برتری داشتن : آسمان قدری که تا گشته وجودش بر زمین از وجود او شرف دارد زمین بر آسمان . امیر معزی (از آنندراج ).تو آن شاهی که از شاهان به تو قدر...
-
سر داشتن
لغتنامه دهخدا
سر داشتن . [ س َ ت َ ] (مص مرکب ) خواهش داشتن : من بر سر آنم که به زلف تو زنم دست تا سنبل زلف تو چه سر داشته باشد. صائب . || رابطه داشتن زنی با مردی . رابطه ٔ نامشروع داشتن زنی با مردی . رابطه داشتن : ... و ابوبکر او را خال خواندی و گفتی خویش است و م...
-
غبار بر دل داشتن
لغتنامه دهخدا
غبار بر دل داشتن . [ غ ُ ب َ دِ ت َ ] (مص مرکب )کنایه از افسردگی و اندوه در دل داشتن : سیلاب نیستی را سر در وجود من نه کز خاکدان هستی بر دل غبار دارم . سعدی .و رجوع به غبار خاطر و غبار بر دل نهادن شود.