کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وجه اجاره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
هیچ وجه
فرهنگ فارسی معین
(ق مر.) هیچ طور، هیچ گونه .
-
باجه وجه
لغتنامه دهخدا
باجه وجه . [ ] (اِخ ) نام راجه نشینی در ناحیه ٔ مولتان هندوستانست بحدود 414 هَ . ق . / 1120م . پس از این تاریخ از آن خبری بدست نیست و بنا به روایت بعضی تواریخ ، بدست راجه ٔ گجرات و مسلمانان افتاده است . (لغات تاریخیه و جغرافیه ٔ ترکی ج 2).
-
بی وجه
لغتنامه دهخدا
بی وجه . [ وَج ْه ْ ] (ص مرکب ) (از: بی + وجه عربی ) که وجهی ندارد. که محلی ندارد. بی دلیل : و اگر بر وفق تصور خویش در آن تصرفی نمایند بلاکلام بی وجه و ناصواب افتد. (تاریخ رشیدی ). رجوع به وجه شود.
-
بر وجه
لغتنامه دهخدا
بر وجه . [ ب َ وَ هَِ ] (حرف اضافه ٔ مرکب ) (از: بر فارسی + وجه عربی ) بطورِ. بطریق ِ. (ناظم الاطباء). بر سبیل ِ : سیم کافی ناصح که خراج و جزیت ... بر وجه استقصاء بستاند. (کلیله و دمنه ).- بر وجه تعجیل ؛ بچابکی . بطور چابکی . (ناظم الاطباء).
-
وجه الضمان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (حقوق) vajhozzamān پولی که با آن ضمانت میکنند.
-
وجه الکفاله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: وجهالکفالة] (حقوق) vajholke(a)fāle تنبها.
-
وجه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ادر
-
وجه شرطی
دیکشنری فارسی به عربی
صيغة الشرط
-
وجه فرستادن
دیکشنری فارسی به عربی
مسوولية
-
وجه تسمیه
دیکشنری فارسی به عربی
کنية
-
وجه دستی
لهجه و گویش تهرانی
پولی که قرض بگیرند
-
وَجَّه کردن
لهجه و گویش بختیاری
vajja kerdan وجب کردن.
-
وجه تسمیه
واژهنامه آزاد
دلیل نام گذاری یا تاریخچه بعضی از کلمات یا عبارات.
-
وجه تسمیه
واژهنامه آزاد
وَجهِ تَسمیه. آن صورتی که (آن وجهی که) شخصی یا چیزی نام برده می شود یا به آن معروف است.
-
وجه التزام
واژهنامه آزاد
مبلغی است که متعاقدین در حین انعقاد عقد به موجب توافق به عنوان میزان خسارت (مادی یا معنوی) محتمل الوقوع ناشی از عدم اجرای تعهد یا ناشی از تاخیر در اجرای تعهد پیش بینی کرده و بر آن توافق کنند