کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وجنه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
وجنه
معنی
(وَ نِ) [ ع . وجنة ] (اِ.) چهره ، رخسار. ج . وجنات .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
mien, expression
-
جستوجوی دقیق
-
وجنه
فرهنگ فارسی معین
(وَ نِ) [ ع . وجنة ] (اِ.) چهره ، رخسار. ج . وجنات .
-
واژههای مشابه
-
وجنة
لغتنامه دهخدا
وجنة. [ وَ / وِ / وُ ن َ / وَ ج َ ن َ / وَ ج ِ ن َ ] (ع اِ) و همچنین اُجنَة. رخساره یا تندی رخسار. (منتهی الارب ). و در آن پنج لغت آمده است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ). افراز رخ . (مهذب الاسماء). برآمدگی از دوگونه ٔ رخسار. (اقرب الموار...
-
جستوجو در متن
-
وجنتین
لغتنامه دهخدا
وجنتین . [ وَ ن َ ت َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ وجنة. دو گونه ٔ رخسار. رجوع به وجنة شود.
-
وجنات
فرهنگ فارسی معین
(وَ جَ) [ ع . ] (اِ.) جِ وجنه .
-
zygomata
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زگوماتا، استخوان گونه، استخوان قوس وجنه
-
zygomas
دیکشنری انگلیسی به فارسی
zygomas، استخوان گونه، استخوان قوس وجنه
-
zygoma
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زگوما، استخوان گونه، استخوان قوس وجنه
-
قیافه
واژگان مترادف و متضاد
۱. چهره، رخ، رخسار، رو، سیما، صورت، لقا، وجنه، هیئت، ۲. ژست
-
ناصیه
واژگان مترادف و متضاد
۱. پیشانی، جبهه، جبین، ناصیت ۲. چهره، رخ، رخسار، رو، وجنه
-
اجنة
لغتنامه دهخدا
اجنة. [ اَ/اِ/اُ ن َ ] (ع اِ) تندی رُخساره . وَجنه . طرف بالای روی که بلند برآمده نهاده است .
-
وجنات
لغتنامه دهخدا
وجنات . [ وَ ج َ ] (ع اِ) ج ِ وجنة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (دهار). ج ِ وجنه که به معنی رخساره ٔ آدمی باشدو موی ریش در آنجا نمیروید و آن پهلوی بینی و زیر چشم میباشد و آن موضوع اگرچه جز رخساره است مگر مجازاً رخساره را گفته میشود. (آنندراج ) (غیا...
-
زارکوئیه
لغتنامه دهخدا
زارکوئیه . [ ی َ ] (اِخ ) دهی است کوچک از دهستان وجنه بخش مرکزی شهرستان کرمان . در 72هزارگزی شمال باختری کرمان و 15هزارگزی راه شاهزاده محمد به کرمان . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
-
وجناء
لغتنامه دهخدا
وجناء. [ وَ ] (ع ص ) شترماده ٔ سخت و استواراندام ، این مأخوذ از وجین است و گویند وجناء ناقه ٔ بزرگ وجنه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). و گویند ناقة عظیمة الوجنتین . (اقرب الموارد). اشتری سخت کوهان . (مهذب الاسماء).