کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وجن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وجن
لغتنامه دهخدا
وجن . [ وَ ] (ع مص )دور انداختن . || بر زمین کوفتن . || کوفتن گازر جامه را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). کوفتن . (تاج المصادر بیهقی ). || (اِ) وَجَن . واجن . زمین سخت دارای سنگ ریزه و قیل العارض من الارض . (اقرب الموارد).
-
وجن
لغتنامه دهخدا
وجن . [ وَ ج َ ] (ع اِ) زمین سخت سنگریزه دار. (از اقرب الموارد). رجوع به مدخل قبل شود.
-
جستوجو در متن
-
توجین
لغتنامه دهخدا
توجین . [ ت َ ] (ع مص ) کوفتن و زدن دباغ پوست را جهت نرم گردانیدن . (از المنجد) (از اقرب الموارد). || و عرب در مقام تحقیر گوید: ماادری ای من وجن الجلد هو؛ ای ای ّ الناس هو (اقرب الموارد)؛ یعنی نمیدانم که کدام کس است او. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
کونین
لغتنامه دهخدا
کونین . [ ک َ ن َ ] (ع اِ) دو کون که مراد دو عالم باشد، یعنی این جهان و جهان آینده یا دو قسم از موجودات یعنی ابدان و ارواح و یا انس وجن . (ناظم الاطباء). هر دو جهان و دارین و عالم ارواح و عالم اجسام . (آنندراج ). تثنیه ٔ کون ، دو عالم . این جهان و آن...