کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وجف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وجف
لغتنامه دهخدا
وجف . [ وَ ] (ع اِ) نوعی از رفتار شتر و اسب . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || (مص ) مضطرب و پریشان شدن . (از اقرب الموارد). طپیدن و بی آرام گشتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). وجیف . وُجوف . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || پوئیدن...
-
جستوجو در متن
-
وجوف
لغتنامه دهخدا
وجوف . [ وُ ] (ع مص ) مضطرب و پریشان شدن . (اقرب الموارد). طپیدن و بی آرام گشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || به رفتار وجف رفتن شتر. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به وجف و وجیف شود.
-
وجیف
لغتنامه دهخدا
وجیف . [ وَ ] (ع مص ) طپیدن وبی آرام گشتن . (منتهی الارب ). مضطرب و پریشان شدن . || گرفته شدن و خفقان قلب . (از اقرب الموارد). || به رفتار وجف رفتن شتر. (منتهی الارب ). پوییدن ستور. (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی ). رجو...
-
واجف
لغتنامه دهخدا
واجف . [ ج ِ ] (ع ص ) بی آرام . طپان . (آنندراج ). مضطرب : قلب ُ واجف ؛ یعنی دل مضطرب . (از اقرب الموارد). دل باتپش هراسان ، مضطرب . (ناظم الاطباء). وَجّاف . (المنجد). طپنده . لرزنده . و رجوع به وجف شود.