کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وتر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
خط وتر
لغتنامه دهخدا
خط وتر. [ خ َطْ طِ وَ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خط مستقیمی که از یک نقطه ٔ دایره به نقطه ٔ دیگر آن وصل شود. || در مثلث قائم الزاویه اطول اضلاع .
-
وتر الزاوية القائمة
دیکشنری عربی به فارسی
زه , وتر , وتر مثلث قاءم الزاويه
-
وتر عضلا نی
دیکشنری فارسی به عربی
رباط
-
وتر مثلث قاءم الزاویه
دیکشنری فارسی به عربی
وتر الزاوية القائمة
-
واژههای همآوا
-
وطر
لغتنامه دهخدا
وطر. [ وَ طَ ] (ع اِ) حاجت . (ترجمه ٔ علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (غیاث اللغات ). حاجت و نیاز، یا حاجت که بدان کمال قصد و توجه باشد.(منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد) : فلما قضی زید منها وطراً زوّجناکها. (قرآن 37/33).
-
وطر
فرهنگ فارسی معین
(وَ طَ) [ ع . ] (اِ.) حاجت ، نیاز.
-
وطر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اَوطار] [قدیمی] vatar حاجت؛ نیاز.
-
جستوجو در متن
-
اوتار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: اَوتار] [قدیمی] 'o[w]tār ۱. [جمعِ وَتَر] (موسیقی) = وَتَر۲. [جمعِ وَتر و وِتر] = وتر va(e)t
-
hypotenuse
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هیپوتنوئوس، وتر، زه، وتر مثلی قائم الزاویه
-
hypotenuses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هیپوتیوئوس، وتر، زه، وتر مثلی قائم الزاویه
-
ofter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وتر
-
رگ وپی
دیکشنری فارسی به عربی
وتر
-
تار وپود
دیکشنری فارسی به عربی
وتر
-
پوره
دیکشنری فارسی به عربی
وتر