کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وت
لغتنامه دهخدا
وت . [ وَ ] (اِ) وات . پوستین . (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (برهان ). رجوع به وات شود. || لباس پوستی . || سخن و وات و کلام . (ناظم الاطباء).
-
وت
لغتنامه دهخدا
وت . [ وَت ت / وُت ت ] (اِ صوت ) بانگ قمری . (منتهی الارب ) (آنندراج ).وُتَّة مانند آن است . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
-
وت
لغتنامه دهخدا
وت . [ وِ ت ُ ] (لاتینی ، اِ) من مخالفم . وتو. در فارسی وتو کردن مستعمل است . رجوع به وتو شود.
-
وت
فرهنگ فارسی معین
(وَ) (اِ.) پوستین .
-
واژههای مشابه
-
وِت و وِت
فرهنگ گنجواژه
صدای خفیف ناشی از اضطراب، پچپچ.
-
وِت وِته
لهجه و گویش تهرانی
نجوا
-
واژههای همآوا
-
وط
لغتنامه دهخدا
وط. [ وَطط ] (ع مص ) بانگ کردن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد): وطّ المحمل ؛ صدا کرد کجاوه . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). وط الوطواط؛ بانگ کرد آن وطواط. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
وتار
لغتنامه دهخدا
وتار.[ وَت ْ تا ] (ع ص ) زه تاب . (دهار) (انساب سمعانی ).
-
وتنگ
لغتنامه دهخدا
وتنگ . [ وَت َ ] (اِ) خوشه ٔ انگور. (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
عظیم الترک و التبت
لغتنامه دهخدا
عظیم الترک و التبت . [ ع َ مُت ْ ت ُ ک ِ وَت ْ ت ُب ْب َ ] (اِخ ) لقب ملک ختن بوده است . (حدود العالم ).
-
وتگر
لغتنامه دهخدا
وتگر. [ وَ گ َ ] (ص مرکب ) پوستین دوز. (آنندراج ) (برهان ) (ناظم الاطباء). رجوع به وَت و وات شود.
-
وتن
لغتنامه دهخدا
وتن . [ وُت ْ ت َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ واتن . (ناظم الاطباء). رجوع به واتن شود.