کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وایست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وایست
لغتنامه دهخدا
وایست . [ ی َ / ی ِ ] (ص ، اِ) بایست و ضروری . (از آنندراج ) (از انجمن آرا). وایا. حاجت و مراد و مقصد و ضروری . (از برهان ). چیزهای بایستی . دروایست . دربایست .مایحتاج . (از یادداشت های مرحوم دهخدا) : که گر گردد در وایست بازم نیاید تاابد دیگر فرازم ....
-
وایست
فرهنگ فارسی معین
(یِ) (ص .) بایست ؛ ضرورت ، لزوم .
-
وایست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [قدیمی] vāyest = بایستن
-
واژههای همآوا
-
وئیصة
لغتنامه دهخدا
وئیصة. [ وَ ص َ ] (ع اِ) گروه و مردم . (منتهی الارب ) (از آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
وایس،وایستا
لهجه و گویش تهرانی
وایست، بایست، صبرکن