کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واگوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
واگوی
معنی
(اِمص .) 1 - بازگفت سخن نشنیده . 2 - بازتاب صوت در داخل گنبد، حمام یا در کوه . 3 - تکرار بیت یا مصراعی که توسط دسته ای خوانده می شود، توسط دستة دیگر.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
واگوی
لغتنامه دهخدا
واگوی . (اِمص مرکب ) مرادف بازگوی . بازگفتن حرف شنیده را که مردم با هم گویند. || باز دادن جواب از گنبد و حمام . (آنندراج ) : در این گلخن برآید از در و بام صدای کودک و واگوی حمام . زلالی (آنندراج ).|| در اصطلاح موسیقی ، جماعه ٔ خوانندگان چون حاضر شوند...
-
واگوی
فرهنگ فارسی معین
(اِمص .) 1 - بازگفت سخن نشنیده . 2 - بازتاب صوت در داخل گنبد، حمام یا در کوه . 3 - تکرار بیت یا مصراعی که توسط دسته ای خوانده می شود، توسط دستة دیگر.
-
جستوجو در متن
-
واگو
لغتنامه دهخدا
واگو. (اِمص مرکب ) واگفت . بازگفت . (ناظم الاطباء). واگوی . واگویه . رجوع به واگو کردن شود.