کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واگشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
واگشتن
لغتنامه دهخدا
واگشتن . [ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) بازگردیدن . (آنندراج ).بازگشتن . مراجعت کردن . برگشتن . انصراف : رهی کان از شدن باشد نشیبی چو واگشتی همی باشد فرازی . ناصرخسرو.نشاید کردبر بیمار خود زورکه بس بیمار واگشت از لب گور. نظامی .به واگشتن توانی زین طرف رست که...
-
جستوجو در متن
-
تفیو
لغتنامه دهخدا
تفیؤ. [ ت َ ف َی ْ ی ُءْ] (ع مص ) سایه گرفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تتبع سایه کردن . (از اقرب الموارد). || واگشتن سایه . (زوزنی ). بازگشتن سایه . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). برگردیدن سایه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظ...
-
کرور
لغتنامه دهخدا
کرور. [ ک ُ ] (ع مص ) کَرّ. کریر. تکرار. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). میل نمودن و حمله کردن بر کسی . (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || برگردیدن سوار از میدان جنگ جهت جولان و دوباره بازگشتن برای نبرد. (ناظم الاطباء) (از اقرب المو...
-
انصراف
لغتنامه دهخدا
انصراف . [ اِ ص ِ ] (ع مص ) برگشتن و بازماندن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بازگشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (مجمل اللغة) (ترجمان القرآن جرجانی ). انکفاء. (از اقرب الموارد). بازگشتن و مراجعت و انقلاب . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). واگشتن . انصفاق . با...
-
ده دادن
لغتنامه دهخدا
ده دادن . [ دَه ْ دَ ] (مص مرکب ) ده انگشت گشاده به سوی کسی فرود آوردن به معنی خاک بر سرت باد. دو پنجه ٔ باز به سوی کسی فرود آوردن به معنی «خاک بر سر تو!». (یادداشت مؤلف ). طعن و سرزنش کردن بر کسی به اینکه ده انگشت را مقابل صورت وی حرکت دهند. (ناظم ...
-
ریع
لغتنامه دهخدا
ریع. [ رَ ](ع مص ) گوالیدن و فزون گشتن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). زیادت شدن . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ). || زیادت کردن .(المصادر زوزنی ). || میل کردن و بازگشتن .(از منتهی الارب ) (از آنندراج ). بازگشتن : راع عن...
-
برگشتن
لغتنامه دهخدا
برگشتن . [ ب َ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) برگردیدن . رجعت کردن . (ناظم الاطباء). مقابل رفتن . (فرهنگ فارسی معین ). بازگشتن . واگشتن . مراجعت کردن . عودت کردن . عود کردن . بازآمدن . بازپس آمدن . (یادداشت مؤلف ). رجوع . عودت . احریراف . اًزدهاف . اًصماء. اص...