کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واگردان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
واگردان
/vāgardan/
معنی
۱. ضرر؛ عدم سود.
۲. جامه و لباسی که به جای لباسی که در تن دارند بپوشند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
converter/ convertor, electric energy converter
واگردان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] افزارهای برای تغییر یک یا چند مشخصۀ انرژی الکتریکی
-
واگردان
لغتنامه دهخدا
واگردان . [ گ َ ] (ن مف مرکب ، اِ مرکب ) پوشاک عوضی . ملبوسی که بجای آنچه در تن دارند پوشند. (ناظم الاطباء). کن و واکن . جامه ای به ذخیره که جامه ٔ پوشیده را بدل باشد. جامه ای جز آن که بر تن دارند که چون این شوخ گیردآن دیگری را پوشند. جامه ٔ نهاده بر...
-
واگردان
فرهنگ فارسی معین
(گَ) (اِمص .) زیر و رو کردن ، دوباره گرداندن .
-
واگردان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، اسم مصدر) vāgardan ۱. ضرر؛ عدم سود.۲. جامه و لباسی که به جای لباسی که در تن دارند بپوشند.
-
واژههای مشابه
-
frequency converter
واگردان بسامد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] واگردانی که انرژی برق را همراه با تغییر بسامد منتقل میکند
-
phase converter
واگردان فاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] واگردانی که انرژی برق را همراه با تغییر در تعداد فازهای آن منتقل میکند
-
converter substation
پست واگردان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] پست برقی دارای واگردان که جریان متناوب و مستقیم را به یکدیگر تبدیل میکند
-
frequency converter substation
پست واگردان بسامد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] پست برقی که جریان متناوبی با یک بسامد خاص را به جریان متناوبی با بسامد دیگر تبدیل میکند
-
جستوجو در متن
-
converter
واژهنامه آزاد
واگردان.
-
یک شور
لغتنامه دهخدا
یک شور. [ ی َ / ی ِ] (ن مف مرکب ) جامه و پارچه ای که یک بار شسته شده .- یک شور پوشیدن جامه ؛ جامه که واگردان ندارد. پوشیده و عوض نکردن جامه . (یادداشت مؤلف ).
-
شور و واشور
لغتنامه دهخدا
شور و واشور. [ رُ ] (اِ مرکب ) شورواشور. جامه ٔ یدکی . جامه ٔ واگردان دار. جامه وواگردان آن . جامه ای با جامه ٔ دیگر که یکی را بپوشندو دیگری را آنگاه که اولی شوخگن شود برکنند. دو جامه که یکی در بر دارند و دیگری را به شستن داده اند.- امثال :رخت شور و ...
-
شورواشور
لغتنامه دهخدا
شورواشور. [ شورْ ] (اِ مرکب ) شوی واشوی . در تداول عامیانه ، شستن جامه ای و پوشیدن جامه ٔ دیگر و سپس جامه ٔ اخیر را شستن و پوشیدن جامه ٔ نخستین . (فرهنگ فارسی معین ). واگردان (جامه ).- امثال :رخت شورواشور ندارد . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به شور و واش...
-
دول بند
لغتنامه دهخدا
دول بند. [ ب َ ] (اِ مرکب ) دستار و عمامه . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). مولوی یا عمامه . لغت نامه های فرانسوی می نویسند که توربان متداول در فرانسه به معنی عمامه مأخوذ از کلمه ٔدولبند فارسی است به معنی بند و رشته ٔ سرعمامه . سر پایان . مندیل . (یادداش...