کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واگذاشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
واگذاشتن
معنی
(گُ تَ) (مص م .) نک . واگذاردن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
leave
-
جستوجوی دقیق
-
واگذاشتن
لغتنامه دهخدا
واگذاشتن . [ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) ترک کردن . بازگذاشتن . (ناظم الاطباء). اعطال . (منتهی الارب ). رها کردن . یله کردن : ثابت ساز نزد خاص و عام که امیرالمؤمنین فروگذاشت نمی کند مصلحت خلافت را و وانمی گذارد رعایت آن را. (تاریخ بیهقی ص 314).از منی بودی ...
-
واگذاشتن
فرهنگ فارسی معین
(گُ تَ) (مص م .) نک . واگذاردن .
-
جستوجو در متن
-
واهلیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] vāhelidan واهشتن؛ واگذاشتن.
-
محول کردن
لغتنامه دهخدا
محول کردن . [ م ُ ح َوْ وَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گذاشتن . واگذاشتن . فکندن . واگذار کردن . بازگذاشتن .- محول کردن به ... ؛ گذاشتن به ... واگذاشتن به ... گذاشتن کاری به کسی . واگذاشتن کاری به کسی .
-
اتکال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'ettekāl کار خود را به کسی واگذاشتن و به او اعتماد کردن؛ توکل کردن.
-
توکل
فرهنگ فارسی معین
(تَ وَ کُّ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - به دیگری اعتماد کردن . 2 - کار خود را به خدا واگذاشتن . 3 - واگذاشتن کار به وکیل .
-
تفویض کردن
واژگان مترادف و متضاد
تسلیم کردن، سپردن، واگذار کردن، واگذاشتن، محول کردن
-
ترک
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] (مص م .) واگذاشتن ، رها کردن .
-
set up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برپایی، بر پا کردن، نصب کردن، واگذاشتن، بالیدن
-
توکل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tavakkol کار خود را به خدا واگذاشتن و به امید خدا بودن.
-
محول کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. سپردن، واگذاشتن، احاله کردن ۲. موکول کردن، منوط کردن
-
تحویل دادن
واژگان مترادف و متضاد
واسپردن، واگذاشتن، باز دادن، دادن، سپردن، بازگردانیدن، برگردانیدن
-
اهمال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'ehmāl فروگذاشتن؛ واگذاشتن؛ در کاری یا دربارۀ چیزی سستی و تنبلی و سهلانگاری کردن.
-
یله کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) (مص م .) رها کردن ، واگذاشتن .