کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واکنشگاه آب تحتِ فشار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: āp] ‹آو، او› 'āb ۱. (شیمی) مادهای مایع، بیطعم، بیبو، و مرکب از اکسیژن و هیدروژن با فرمول شیمیایی H۲O که در طبیعت به مقدار زیاد موجود است و سه ربع روی زمین را فراگرفته. در صد درجۀ سانتیگراد جوش میآید و در صفر درجۀ سانتیگراد من...
-
رآکتور آب تحتِفشار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← واکنشگاه آب تحتِفشار
-
تحت فشار
فرهنگ واژههای سره
زیر فشار
-
تحت فشار
دیکشنری فارسی به عربی
تحت
-
confined aquifer
آبخوان تحتِفشار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] آبخوانی که فشار آب زیرزمینی در آن از فشار جوّ بیشتر است
-
pressure die casting
ریختهگری تحت فشار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] یکی از روشهای ریختهگری در قالبهای دائمی که در آن مذاب با فشاری بیشتر از فشار وزنی و معادل 0/2 تا 20 اتمسفر وارد قالب میشود؛ این روش برای ریختن قطعات تزیینی و نازک از کارایی مطلوب برخوردار است
-
تحت فشار قرار دادن
دیکشنری فارسی به عربی
توتر
-
تحت
دیکشنری عربی به فارسی
درزير , پايين , مادون , زير , در زير , از زير , پايين تر از , روي خاک , کوچکتر , پست تر , زيرين , پاييني , پايين تر , تحتاني , تحت نفوذ , تحت فشار , تحت , پايين تراز , کمتر از , تحت تسلط , مخفي در زير , کسري دار , کسر
-
high hydrostatic pressure, HHP
فشار آبایستاییبالا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] فشار وارد بر مواد غذایی غوطهور در مایع برابر با چندصد مگاپاسکال
-
اب را با فشار ریختن
دیکشنری فارسی به عربی
تدفق
-
تحت الماء
دیکشنری عربی به فارسی
زير اب , چير ابي , زير ابزي
-
تحت البحری
لغتنامه دهخدا
تحت البحری . [ت َ تَل ْ / تُل ْ ب َ ] (از ع ، ص نسبی ) که در زیر آب دریاها باشد، چون نباتات وکوههای آتش فشان . || (اِ مرکب ) اختصاصاً به نوعی کشتی جنگی اطلاق شود که هم بر روی آب حرکت تواند کرد و هم در اعماق دریا. بجای این کلمه در فرهنگستان ایران «زیر...
-
تحت منظر
لغتنامه دهخدا
تحت منظر. [ ت َ ت ِ م َ ظَ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان مازول بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور که در دوازده هزارگزی شمال خاوری نیشابور قرار دارد. دامنه ٔ معتدل است و 27 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است . راه ما...
-
jacuzzi
آبزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] نام تجارتی حوضچهای که از اطراف آن آب با فشار به داخل پاشیده میشود
-
water blasting
آبزنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] پاشیدن آب با فشار زیاد برای تمیز کردن و زدودن پوسته و زواید