کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واکفیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
واکفیدن
/vākafidan/
معنی
شکافته شدن؛ ترکیدن و باز شدن پوست میوه: ◻︎ تا گلستانشان سوی تو بشکفد / میوههای پخته بر خود واکفد (مولوی۱: ۳۵۳).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
واکفیدن
لغتنامه دهخدا
واکفیدن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) چاک دادن و شکافتن میوه های رسیده و جز آن . (ناظم الاطباء). شکافتن . کفته شدن . شکافتن و ترکیدن پوست میوه : تا گلستانشان سوی تو بشکفدمیوه های پخته بر خود واکفد. مولوی .ز آنکه چون مغزش درآکند و رسیدپوست ها شد بس رقیق و و...
-
واکفیدن
لغتنامه دهخدا
واکفیدن . [ ک ُ دَ ] (مص مرکب ) آب در گلو شکستن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به واکفتیدن شود.
-
واکفیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] vākafidan شکافته شدن؛ ترکیدن و باز شدن پوست میوه: ◻︎ تا گلستانشان سوی تو بشکفد / میوههای پخته بر خود واکفد (مولوی۱: ۳۵۳).
-
جستوجو در متن
-
واکفتیدن
لغتنامه دهخدا
واکفتیدن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مؤلف چراغ هدایت در ذیل ترکیب «آب شکستن در گلو» آرد: به معنی گره شدن آب است در گلو. و از بعضی لغات مروی است که به فارسی آن را واکفتیدن [ به کاف تازی ] نیز گویند. رجوع به واکفیدن شود.
-
آب
لغتنامه دهخدا
آب . (اِ) (اوستائی آپ ap، سانسکریت آپ َ apa، پارسی باستانی آپی api، پهلوی آپ ap) مایعی شفاف بی مَزه و بوی که حیوان از آن آشامد و نبات بدان تازگی و تری گیرد. و آن یکی از چهار عنصر قدماست و به عربی آن را ماء و بلال خوانند. و ابوحیّان و ابوالحیوة و ابوا...