کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واکس خوردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
واکس خوردن
لغتنامه دهخدا
واکس خوردن . [ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) واکس خوردن کفش ، با واکس براق و تابان شدن آن . رجوع به واکس شود.
-
واژههای مشابه
-
واکس زدن
لغتنامه دهخدا
واکس زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) واکس بروی کفش مالیدن . کفش را با واکس برّاق و تابان کردن . رجوع به واکس شود.
-
واکس خورده
لغتنامه دهخدا
واکس خورده . [ خوَرْ / خُرْ دَ/ دِ ] (ن مف مرکب ) کفش واکس خورده ، کفشی که بر اثر واکس زدن شفاف و تابان شده است . کفش براق . واکس زده .
-
واکس زن
لغتنامه دهخدا
واکس زن . [ زَ ] (نف مرکب ) آن که واکس بروی کفش زند. واکسی . واکس زننده .
-
واکس زنی
لغتنامه دهخدا
واکس زنی . [ زَ ] (حامص مرکب ) عمل واکس زن . || (اِ مرکب )جائی که در آن کفش را واکس زنند. محل کار واکس زن .
-
واکس زنی
دیکشنری فارسی به عربی
ثقل
-
واکس زدن
دیکشنری فارسی به عربی
ثقل
-
کفش واکس زن
دیکشنری فارسی به عربی
ماسح الاحذية
-
جستوجو در متن
-
خوردن
لغتنامه دهخدا
خوردن . [ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص ) از گلو فرودادن و بلعیدن غذا و طعام و جز آن . (ناظم الاطباء). اوباریدن . بلع کردن . اکل . تناول . جاویدن چیزی جامد. (یادداشت مؤلف ). جویدن . خائیدن . (ناظم الاطباء) : تلخی و شیرینیش آمیخته ست کس نخورد نوش و شکر بآپیو...