کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
واژن
واژهنامه آزاد
(واژۀ فرانسوی) مهبل، فرج. آلت زنانه، عضو خارجی دستگاه تناسلی زنانه.
-
واژههای مشابه
-
هوش واژن
لغتنامه دهخدا
هوش واژن . [ ژَ ] (اِمرکب ) به معنی صحو است که هشیار شدن باشد و به اصطلاح صوفیه صحو حالتی است میان خواب و بیداری که سالک رادر آن فیضی از عوالم فائض شده و به عالم معنی وصول یابد و بعضی از مغیبات مشاهده کند و این معنی به اختیار او نیست و موقوف است به ف...
-
جستوجو در متن
-
vaginulate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژن
-
vaginule
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژن
-
ureterovesical
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژن
-
vaginate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژن
-
waggonage
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژن
-
vaginotomies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژن
-
vaginal smear
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسمیر واژن
-
scyphophorous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوزش واژن
-
vasoconstriction
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژن تناسلی
-
vaginal discharge
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترشحات واژن
-
neurovaccination
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عفونت واژن