کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
واور
معنی
(وَ) (اِ.) وسیله ای است برای صید ماهی مرکب ، از یک حلقة فلزی که در ته آن کیسه ای توری قرار داده اند و دستة دراز چوبی دارد و توسط یک تن در رودخانه انداخته می شود و بعد بالا آورده می شود.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
واور
فرهنگ فارسی معین
(وَ) (اِ.) وسیله ای است برای صید ماهی مرکب ، از یک حلقة فلزی که در ته آن کیسه ای توری قرار داده اند و دستة دراز چوبی دارد و توسط یک تن در رودخانه انداخته می شود و بعد بالا آورده می شود.
-
واژههای همآوا
-
وعور
لغتنامه دهخدا
وعور. [ وُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ وعر، به معنی دشوار. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به وعر شود. || ج ِ واعر (منتهی الارب )، به معنی دشوار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به واعر شود.
-
وعور
لغتنامه دهخدا
وعور. [ وُ ] (ع مص ) وعر. وعارة. وعورة. دشوار گردیدن جای . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
باور
لغتنامه دهخدا
باور. [ وَ ] (اِ) قبول . تصدیق سخن . (برهان قاطع). گمان میکنم از حرف «بَ» و «آور» بمعنی یقین مرکب است . (یادداشت مؤلف ). مخفف بآور است . (فرهنگ رشیدی ). قبول داشتن . (غیاث اللغات ). و کسانی که به ضم «واو» خوانند خطاست . (آنندراج ). اصل این کلمه از ر...