کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
والا تر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
والا تر
دیکشنری فارسی به عربی
رييس الوزراء
-
واژههای مشابه
-
والا فلا
لغتنامه دهخدا
والا فلا. [ وَ اِل ْ لا ف َ ] (ع شبه جمله ) و اگرنه ، نه . و اگرنه ، پس نه . (یادداشت مؤلف ).
-
ریشه والا
لغتنامه دهخدا
ریشه والا. [ ش َ / ش ِ ] (اِ مرکب ) اسم فارسی سنبل جبلی است . (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به سنبل جبلی شود.
-
والا مقام
دیکشنری فارسی به عربی
سامي
-
نواب والا
لهجه و گویش تهرانی
از مقامهای حکومتی
-
ترش والا
واژهنامه آزاد
( ترش واره) آبکش
-
والا غیرتا
واژهنامه آزاد
شیوه ی دوم گفتاری همان "بالا غیرتاً" که بعضاَ "والا غیرتاً" هم گفته میشود. از روی جوانمردی و گذشت.
-
شخص والا مقام
دیکشنری فارسی به عربی
سيد
-
واژههای همآوا
-
والاتر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت تفضیلی) vālātar بالاتر؛ بلندتر.
-
جستوجو در متن
-
رييس الوزراء
دیکشنری عربی به فارسی
مقدم , برتر , والا تر , نخستين , مهمتر , رءيس , رهبر , نخست وزير , نخستين نمايش يک نمايشنامه , هنرپيشه برجسته
-
عالی اثر
لغتنامه دهخدا
عالی اثر. [ اَ ث َ ] (ص مرکب ) بلند. رفیع. والا : مساحت مملکت اسکندر در نظر همت عالی اثرش تنگ تر از حوصله ٔمردم بخیل است . (حبیب السیر ج 4 از مجلد 3 ص 322).
-
قصیدة
لغتنامه دهخدا
قصیدة. [ ق َ دَ ] (ع اِ) یکی قصید. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قصید شود. || (ص ) شترماده ٔ فربه . || چوب دستی . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || (اِ) شعری است که شماره ٔ ابیات آن از هفت و گوینداز ده تجاوز کند. ج ، قصید، قصائد. (اقرب الموا...