کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
والاگهر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
والاگهر
/vālāgohar/
معنی
والاتبار؛ والانژاد؛ دارای اصلونسب عالی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بزرگوار، شریف، شریفنسب، نجیب، نژاده، والاتبار، والاگهر، والانژاد ≠ بدگهر
دیکشنری
noble
-
جستوجوی دقیق
-
والاگهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: vālā go(w)har) والا تبار ؛ دارای اصل و نسب عالی ، اصیل .
-
والاگهر
واژگان مترادف و متضاد
بزرگوار، شریف، شریفنسب، نجیب، نژاده، والاتبار، والاگهر، والانژاد ≠ بدگهر
-
والاگهر
لغتنامه دهخدا
والاگهر. [ گ ُ هََ ] (ص مرکب ) والاتبار. نژاده ٔ بلندنسب : سفر نیست آهو که والاگهرچو بیند جهان بیش گیرد هنر.اسدی .
-
والاگهر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹والاگوهر› vālāgohar والاتبار؛ والانژاد؛ دارای اصلونسب عالی.
-
جستوجو در متن
-
عالیجناب
فرهنگ واژههای سره
بزرگوار، والاگهر
-
والاگوهر
واژگان مترادف و متضاد
شریفنسب، نجیبزاده، نژاده، والاگهر، والانژاد،
-
والاتبار
واژگان مترادف و متضاد
شریفنسب، گهری، نجیبزاده، نجیب، والانسب، والاگهر، والانژاد
-
والانژاد
واژگان مترادف و متضاد
حسیب، شریفالنسب، شریفنسب، نجیبزاده، نسیب، والاتبار، والاگهر
-
والانسب
واژگان مترادف و متضاد
حسیب، شریفنسب، نجیبزاده، نسیب، والاگهر، والاتبار
-
نجیب
واژگان مترادف و متضاد
۱. اصیل، پاکزاد، پدردار، شرافتمند، شریف، نژاده، والاتبار، والاگهر ۲. باعفاف، پاکدامن، عفیف ≠ نانجیب
-
واسپور
فرهنگ نامها
(تلفظ: vāspur) ' پسر طایفه ' و به تعبیری ' ولیعهد ' و به قولی ' فرزند والاگهر شاهنشاه ' ؛ (در اعلام) لقب نجبای اشکانی و ساسانی و صاحبان مناصب کشوری و لشکری آنان .
-
چابک قدم
لغتنامه دهخدا
چابک قدم . [ ب ُق َ دَ ] (ص مرکب ) تندرو. تیزگام . چالاک : چابک قدم بسیط افلاک والاگهر محیط لولاک .فیض فیاض (از آنندراج ).
-
بزرگوار
واژگان مترادف و متضاد
ارجمند، بلندقدر، سرور، شرافتمند، شریف، عالیقدر، عظیمالشان، فخیم، گرامی، مجید، محترم، معز، معظم، مفخم، مکرم، نبیل، نبیه، والاگهر ≠ بیشرف، حقیر، ذلیل، زبون
-
اکارم
لغتنامه دهخدا
اکارم . [ اَ رِ ] (ع ص ، اِ) ج ِاَکرَم . (ناظم الاطباء). کریمتران . (فرهنگ فارسی معین ). گرامی تران و بخشنده تران . (آنندراج ) (غیاث اللغات ) : اگر نه این حشاشه ٔ مکرمت و بقیه ٔ اکارم ... دل بازمیدادی ... رقم سواد بر بیاض کشیدن محروم شدی . (ترجمه ٔ ت...