کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واصلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
واصلی
لغتنامه دهخدا
واصلی . [ ص ِ ] (اِخ ) عبداﷲبن عبدالوهاب بن نصیربن عبدالوهاب بن عطأبن واصل الواصلی الرازی الصوفی مکنی به ابوسعید. از محدثان است . در رجب سال 287 متولد شد و در ربیع الاول 382 هَ . ق . در بخارا درگذشت . وی از ابوعبداﷲ محمدبن ایوب بن ضریس الرازی و یحیی...
-
واصلی
لغتنامه دهخدا
واصلی . [ ص ِ ] (اِخ ) علی بن احمدبن واصل المستملی الواصلی الزوزنی مکنی به ابوالقسم از محدثان است . به سال 376 هَ . ق . در زوزن درگذشت وی از ابی محمد عبدالرحمن بن ابی حاتم و جز آن روایت کند و الحاکم ابوعبداﷲ از وی حدیث شنید. (از لباب الانساب ).
-
واصلی
لغتنامه دهخدا
واصلی . [ ص ِ ] (اِخ ) میرزا نورعلی لکهنوئی از شعرای ساکن هند است و از میرزا محمدفاخر مکین تعلیم می گرفت و با میرزا محمد جعفرخان راغب به عظیم آباد رفت و همانجا درگذشت . از اشعار وی است :واصلی گاه به وصلت نرسید و جان دادباده ناخورده کشید آه عبث رنج خم...
-
واصلی
لغتنامه دهخدا
واصلی . [ ص ِ ] (ص نسبی ) رسیده . واصل شده . وصول شده : و بغیر همان مبلغ فوق چیزی انفاد خزانه ٔعامره نمیشد و شانزده یک از وجه واصلی سر کار خاصه شریفه در وجه معیرالممالک از قدیم الایام الی الاَّن مقرر و مستمر است . (تذکرة الملوک چ دبیرسیاقی ص 24).
-
واژههای مشابه
-
واصلی بخارایی
لغتنامه دهخدا
واصلی بخارایی . [ ص ِ ی ِب ُ ] (اِخ ) از شعرای بخاراست و این مطلع از اوست :آن گردباد نیست به گرد سرای توسرگشته ای ست رقص کنان در هوای تو.(تحفه ٔ سامی ص 166 چ وحید دستگردی ).
-
واصلی تبریزی
لغتنامه دهخدا
واصلی تبریزی . [ ص ِ ی ِ ت َ ] (اِخ ) از ابریشم فروشان شهر مذکور بود. درآخر تاجر گشت و در جوانی فوت شد. این مطلع ازوست :مشکلی هست ز سرّ دهنت در دل ماتا نگویی سخنی حل نشود مشکل ما.(تحفه ٔ سامی ).
-
واصلی شیرازی
لغتنامه دهخدا
واصلی شیرازی . [ ص ِ ی ِ ] (اِخ ) شاعری است . صاحب آثار العجم درباره ٔ وی چنین نویسد: آقاخان مانی طبعش روان و صافی در خط نستعلیق طاق و یگانه ٔ آفاق بود. واصلی بر اوراق متفرقه قریب پنج شش هزار بیت دارد به دست خلف نااهلش افتاده . چندانکه انتخابی ازآنها...
-
واصلی مروزی
لغتنامه دهخدا
واصلی مروزی . [ ص ِ ی ِ م َرْ وَ ] (اِخ ) شاعری است که در 968 هَ . ق . وفات یافت . رجوع به فرهنگ سخنوران و تذکره ٔ هفت اقلیم شود.
-
حب واصلی
لغتنامه دهخدا
حب واصلی . [ ح َب ْ ب ِ ص ِ ] (اِ مرکب ) حبی است نافع خنازیر. معجون از سنبل ، سلیخة، بلسان ، عود بلسان ، اسارون ، دارچینی ، زعفران ، مصطکی ، از هر یک یک مثقال ،صبر سقوطری ، دوازده مثقال . اسطوخودوس ، تخم حنظل از هر یک پنج مثقال ، تربد هشت مثقال ، سقم...
-
واصلی شاهجهان آبادی
لغتنامه دهخدا
واصلی شاهجهان آبادی . [ ص ِ ی ِ ج َ ] (اِخ ) میرزاامام وردی بیک . اصلش از ایران است و در شاهجهان آبادمتولد شد و هم بدانجا نشو و نما یافته و در سخن سنجی طبعی موزون و فکری خوش داشت و مشق سخن به خدمت شمس الدین فقیر میگذرانید و در خوشنویسی ، علم موسیقی و...
-
کالا ی اصلی بازار مصنوعات مهم واصلی یک محل
دیکشنری فارسی به عربی
مشبک
-
واژههای همآوا
-
واثلی
لغتنامه دهخدا
واثلی . [ ث ِ ] (اِخ ) ابراهیم بن اسماعیل مکنی به ابواسحاق از فرزندان واثلةبن الاسقع دوست پیغمبر است و ابوسعد سمعانی با اجازه از او روایت کرده است وی از اهل ماوراءالنهر بود. (لباب الانساب ).
-
واثلی
لغتنامه دهخدا
واثلی . [ ث ِ ] (اِخ ) حمران بن المنذر... که به گفته ٔبخاری از ابوهریره سماع کرده است . (لباب الانساب ).