کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واشم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
واشم
لغتنامه دهخدا
واشم . [ ش ِ ] (اِخ ) نام رودی و شهری . (ناظم الاطباء). در معجم البلدان دیده نشد.
-
واشم
لغتنامه دهخدا
واشم . [ ش ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از وشم به معنی اندام را بسوزن آژدن و نیله پاشیدن برآن . (منتهی الارب ). خال کوبنده . (از اقرب الموارد).
-
واشم
واژهنامه آزاد
Washem با کسره ش بمعنی باز پس شدن بشم واشم یعنی باهم راهی شدن وبازگشتن
-
جستوجو در متن
-
کبودی زن
لغتنامه دهخدا
کبودی زن . [ ک َ زَ ](نف مرکب ) خال کوب . واشم . واشمه . (یادداشت مؤلف ).
-
خال کوب
لغتنامه دهخدا
خال کوب . (نف مرکب ) آنکه با سوزن بدن انسان را خال میکوبد. کبودی زن . واشِم . واشِمَة.
-
باباطاهر
لغتنامه دهخدا
باباطاهر. [ هَِ ] (اِخ ) باباطاهر عریان همدانی بوده و مسلک درویشی و فروتنی او که شیوه ٔ عارفان است سبب شد تا وی گوشه گیر گشته و گمنام زیسته و تفصیلی از زندگانی خود باقی نگذارد فقط در بعض کتب صوفیه ذکری از مقام معنوی و مسلک ریاضت و درویشی و صفت تقوی و...