کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واشام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
واشام
لغتنامه دهخدا
واشام . (اِ) معجر. مقنعه . واشامه . باشام . باشامه . روپاک . سرانداز : چو پران شد ز پرده جست بر بام ربودش باد از سر لعل واشام . (ویس و رامین ).رجوع به واشامه شود.
-
جستوجو در متن
-
واشامه
فرهنگ فارسی معین
(مِ) (اِ.) مقنعه ، روسری . واشام و باشام و باشامه نیز گویند.
-
سرانداز
واژگان مترادف و متضاد
۱. چادر، شمد، معجر، مقصوره، مقنعه، واشام ۲. ازجانگذشته، بیباک
-
واشامه
لغتنامه دهخدا
واشامه . [ م َ / م ِ ] (اِ) باشامه . روپاک . سرانداز. مقنعه . واشام . معجر : از آن پس داد وی رانامه ٔ ویس همان پیراهن و واشامه ٔ ویس . (ویس و رامین ).ز زلفینت مرا ده یادگاری ز واشامه مرا ده غم گساری . (ویس و رامین ).دریده ماه پیکر جامه در برفکنده لال...