کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
واش
معنی
[ په . ] (اِ.) علف ، گیاه .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
واش
لغتنامه دهخدا
واش . (اِ) علف و گیاه ستوران . (آنندراج ). علف و علوفه ٔ ستور. (ناظم الاطباء).
-
واش
لغتنامه دهخدا
واش . [ شِن ْ ] (ع ص ) سخن چین . صورتی از «واشی ». رجوع به آن کلمه شود.
-
واش
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) علف ، گیاه .
-
واش
واژهنامه آزاد
علف وحشی ، هرگیاهی که خودرو باشد ، گیاهانی که به عنوان علوفه به حیوانات محلی می دهند .
-
واژههای مشابه
-
گندم واش
لغتنامه دهخدا
گندم واش . [ گ َ دُ ] (اِ مرکب ) در تدوال مردم لاهیجان ، گیاهی است صحرایی که گنده واش نیز نامیده می شود. (فرهنگ گیلکی منوچهر ستوده ).
-
گنده واش
لغتنامه دهخدا
گنده واش . [ گ َ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) نامی است که در لاهیجان به هندواش دهند. (یادداشت مؤلف ). گیاهی است وحشی که مؤسسه ٔ کشاورزی لاهیجان نام آن را «آرتینیزیا» تشخیص داده است . (فرهنگ گیلکی منوچهر ستوده ص 215). و رجوع به گندم واش شود.
-
MBR
زیواش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] ← فرایند زیواکنشگاهی غشایی
-
مشک واش
لغتنامه دهخدا
مشک واش . [ م ُ / م ِ ] (اِ مرکب ) به لغت تنکابن اسم «شواصرا». (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (از فهرست مخزن الادویه ) : به ونداد هرمزکوه اذخر روید چنانکه به مکه و ایشان [ اهل طبرستان ] آن را مشکواش می گویند و دست اشنان از آن می سازند. (تاریخ طبرستان ). و رجوع...
-
ترشه واش
لغتنامه دهخدا
ترشه واش . [ ت ُ / ت ُ رُ ش َ / ش ِ ] (اِ مرکب ) به لغت تنکابن حماض است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به ترشه و حماض شود.
-
خلی واش
واژهنامه آزاد
(گیلکی) خُلی واش، خولی واش، خالیواش؛ نام نوعی گیاه کوچک که برگ های کوچکی نیز دارد و در گیلان می روید. این گیاه بسیار خوشبو است و از گیاهان دارویی محسوب می شود و چون در فصل بهار می روید، مردم آن را بعد از چیدن خشک می کنند و به صورت خشک شده در غذاهایی ...
-
کار واش
واژهنامه آزاد
شست وشوی ماشین . محلی که در آن ماشین میشویند. از واژه ی انگلیسی car wash گرفته شده است
-
Alismatales
قاشقواشسانان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] راستهای از تکلپهایهای غالباً علفی و آبزی با 165 سردۀ آرایشیافته در چهارده تیره که در تمام نقاط جهان پراکنده هستند
-
غلام قره واش
لغتنامه دهخدا
غلام قره واش . [ غ ُ ق َ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) از اتباع است ، مرکب از غلام به معنی عبد + قره واش ترکی به معنی کنیز سیاه .
-
Anthocerophyta
شاخواشتباران
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] شاخهای کوچک از گیاهان غیرآوندی، شامل تقریباً 100 گونه که دارای قاعدهای نسبتاً پهن و تعدادی پوشینۀ بلندند که از رأس بهصورت دوشاخه میشکافند متـ . شاخواشان hornworts