کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واسطی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
علی واسطی
لغتنامه دهخدا
علی واسطی . [ ع َ ی ِ س ِ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن علی بن معتوق واسطی . مشهور به ابن ثردة (یا ابن فردة). وی از عقلای مجانین بود و شعر نیک میسرود. اصل او از واسط است . در سال 697 هَ . ق . متولد شد و در بغداد پرورش یافت سپس به دمشق رفت و آغاز موعظه کرد،...
-
علی واسطی
لغتنامه دهخدا
علی واسطی . [ ع َ ی ِ س ِ ] (اِخ ) ابن ابی محمدبن ابی سعدبن عبداﷲ واسطی . مشهور به دیوانی و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی دیوانی شود.
-
علی واسطی
لغتنامه دهخدا
علی واسطی . [ ع َ ی ِ س ِ ] (اِخ ) ابن حسن بن احمد واسطی . مکنی به ابوالحسن . صوفی و نسب شناس (654 - 733 هَ . ق .). او راست : 1- خلاصةالاکسیر فی نسب سیدنا الغوث الرفاعی الکبیر. 2- الکبائر و الصغائر. (از معجم المؤلفین از فهرس دارالکتب المصریة ج 5 ص 1...
-
علی واسطی
لغتنامه دهخدا
علی واسطی . [ ع َ ی ِ س ِ ] (اِخ ) ابن طلحةبن کردان واسطی . مکنی به ابوالقاسم . وی نحوی بود و نزد ابوعلی فارسی و رمانی تحصیل کرد. و در سال 424هَ . ق . درگذشت . او را کتابی است بزرگ در اعراب قرآن ، که در حدود 15 مجلد است . (از معجم المؤلفین از سیرالن...
-
علی واسطی
لغتنامه دهخدا
علی واسطی . [ ع َ ی ِ س ِ ] (اِخ ) ابن عاصم بن صهیب واسطی مکنی به ابوالحسن . از محدثان بود. در سال 105 هَ . ق . متولد شد.وی شخصی پرهیزکار و پارسا و اصلش از واسط بود ولی در بغداد سکونت گزید و در سال 201 هَ . ق . در همان شهر درگذشت . (از الاعلام زرکلی ...
-
علی واسطی
لغتنامه دهخدا
علی واسطی . [ ع َ ی ِ س ِ ] (اِخ ) ابن مبارک بن حسن بن احمدبن ابراهیم واسطی رفاعی . ملقب به تقی الدین و مکنی به ابوالحسن . متوفی در سال 632 هَ . ق . او راست : قرةالعین فی مناقب أبی العلمین . (از معجم المؤلفین ).
-
علی واسطی
لغتنامه دهخدا
علی واسطی . [ ع َ ی ِ س ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمدبن بختیاربن علی واسطی مندائی . رجوع به علی مندایی شود.
-
علی واسطی
لغتنامه دهخدا
علی واسطی . [ ع َ ی ِ س ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن شاکر مؤدب لیثی واسطی . رجوع به علی مؤدب شود.
-
علی واسطی
لغتنامه دهخدا
علی واسطی . [ ع َ ی ِ س ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالرحیم بن دینار بصری واسطی کاتب . مکنی به ابوالحسین . رجوع به علی بصری (ابن محمدبن ...) شود.
-
علی واسطی
لغتنامه دهخدا
علی واسطی . [ ع َ ی ِ س ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی واسطی رفاعی . مکنی به ابوالحسن . صوفی و نسب شناس بود و در حدود سال 800 هَ . ق . درگذشت . او راست : 1- خلاصةالاکسیر فی نسب السید الرفاعی الکبیر. 2- المختصر فی نسب آل سیدالبشر. (از هدیة العارفین بغدادی ...
-
علی واسطی
لغتنامه دهخدا
علی واسطی . [ ع َ ی ِ س ِ ] (اِخ ) ابن نوح حسینی واسطی بلگرامی هندی حنفی . مشهور به غلام علی آزاد. رجوع به غلام علی آزاد شود.
-
عمادالدین واسطی
لغتنامه دهخدا
عمادالدین واسطی . [ ع ِ دُدْدی ن ِ س ِ ] (اِخ ) احمدبن ابراهیم واسطی حنبلی ، ملقب به عمادالدین . از علمای اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هَ . ق . رجوع به احمد (ابن ابراهیم ...) شود.
-
عمران واسطی
لغتنامه دهخدا
عمران واسطی . [ ع ِ ن ِ س ِ ] (اِخ ) ابن ابی عطاء واسطی ، مکنی به ابوحمزه . تابعی بود. رجوع به ابوحمزه ٔ واسطی شود.
-
قاسم واسطی
لغتنامه دهخدا
قاسم واسطی . [ س ِ م ِ س ِ ] (اِخ ) رجوع به قاسم بن محمدبن مباشر شود.
-
لیث واسطی
لغتنامه دهخدا
لیث واسطی . [ ل َ ث ِ س ِ ] (اِخ ) مکنی به ابوالمشرفی . تابعی است و از شریک روایت کند.