کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واسطی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
واسطی
لغتنامه دهخدا
واسطی . [ س ِ ] (اِخ ) (ابوبکر...) رجوع به ابوبکر واسطی شود.
-
واسطی
لغتنامه دهخدا
واسطی . [ س ِ ] (اِخ ) احمدبن علی واسطی مکنی به ابوعبداﷲ منسوب به واسط مرزآباد است . وی از محدثان بود. (از لباب الانساب ).
-
واسطی
لغتنامه دهخدا
واسطی . [ س ِ ] (اِخ ) تقی الدین بن عبدالمحسن الواسطی مکنی به ابوالفرج الانصاری متولد به سال 670 و متوفی به سال 744. او راست تریاق المحبین فی طبقات خرقةالمشایخ الرفاعیین که به سال 1305 در مصر بطبع رسیده است . (از معجم المطبوعات ).
-
واسطی
لغتنامه دهخدا
واسطی . [ س ِ ] (اِخ ) سعیدبن ابی سعید مسلم بن ثابت الواسطی محدث . وی از مردم خراسان و مقیم واسط الرقة بود. (از لباب الانساب ).
-
واسطی
لغتنامه دهخدا
واسطی . [ س ِ ] (اِخ ) عیسی بن فاتک مکنی به ابوالنجم شاعر منسوب به واسط مرزآباد است و این شعر از اوست :و ما علی قدره شکرت له لکن شکری له علی قدری لان شکری السها و انعمه الَبدر فاین السها من البدر.(از لباب الانساب ).
-
واسطی
لغتنامه دهخدا
واسطی . [ س ِ ] (اِخ ) قاسم بن قاسم بن عمر مکنی به ابومحمد رجوع به قاسم بن قاسم بن عمر... شود.
-
واسطی
لغتنامه دهخدا
واسطی . [ س ِ ] (اِخ ) محمدبن الحسین الواعظ مکنی به ابوبکر محدث . وی از ابوالقاسم اسماعیل بن الحسین السنجبستی الفرائضی روایت کرده و از ابوسعدالسمعانی حدیث شنیده است و منسوب به واسط نوقان طوس (واسط الیهود) است . (از لباب الانساب ).
-
واسطی
لغتنامه دهخدا
واسطی . [ س ِ ] (اِخ ) محمدبن الصدیق الواسطی . محدث از واسط بلخ بود و از سیف الدین هلال الاعور البلخی روایت دارد و علی بن الفضل بن الطاهر البلخی از وی روایت کند. (از لباب الانساب ).
-
واسطی
لغتنامه دهخدا
واسطی . [ س ِ ] (اِخ ) محمدبن القاسم بن ابی البدر الملحی شمس الدین الواسطی از شعرا و واعظان است . او را موشحاتی رقیق است . به سال 744 هَ .ق . برابر، 1344 م . درگذشت . (از الاعلام زرکلی چ 1).
-
واسطی
لغتنامه دهخدا
واسطی . [ س ِ ] (اِخ ) محمدبن زیدالواسطی مکنی به ابوعبداﷲ از متکلمان بزرگ و از مردم واسط و ساکن بغداد بود و در همانجا درگذشت و از آثار او «اعجاز القرآن » و «الامامة» است . وفات وی به سال 306 هَ . ق . است . (از اعلام زرکلی ).
-
واسطی
لغتنامه دهخدا
واسطی . [ س ِ ] (ص نسبی ) منسوب به واسط یا واسط بلخ یا واسط مرزآباد و جز آن . رجوع به واسط شود.
-
واژههای مشابه
-
واعظ واسطی
لغتنامه دهخدا
واعظ واسطی . [ ع ِ ظِ س ِ ] (اِخ ) شمس الدین محمدبن القاسم از مشاهیر شعراست که به عربی شعر می سروده و به سال 744 هَ . ق . درگذشته است . (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
ابن واسطی
لغتنامه دهخدا
ابن واسطی . [ اِ ن ُ س ِ] (اِخ ) طبیبی از مردم بغداد و شاید فرزند ابن بختویه ٔ واسطی ، معاصر المستظهر باﷲ عباسی و طبیب او. وی تدبیر را بر دوا مقدم میشمرد و می گفت با خوبی هوا و دور داشتن بیمار از اعراض نفسانی باید تقویت قوای اوکرد و اعراض نفسانی دارو...
-
حسین واسطی
لغتنامه دهخدا
حسین واسطی . [ ح ُ س َ ن ِ س ِ ] (اِخ ) ابن عبیداﷲبن ابراهیم مکنی به ابوعبداﷲ فقیه محدث و در 368 هَ . ق . 979/ م . زنده بوده است . (اعیان الشیعه ج 26 ص 36) (معجم المؤلفین ).