کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واستان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
واستان
لغتنامه دهخدا
واستان . (اِخ ) دهی است از دهستان گلیجان رستاق بخش مرکزی شهرستان ساری که در 32 هزارگزی جنوب ساری و 2 هزارگزی مغرب راه عمومی دو دانگه و رودخانه ٔ تجن واقع است . ناحیه ای است کوهستانی و جنگلی که هوای آن معتدل و مرطوب است و 220 تن سکنه دارد. آب آن از رو...
-
جستوجو در متن
-
واستاندن
لغتنامه دهخدا
واستاندن . [ س ِ دَ ] (مص مرکب ) واستدن . واپس گرفتن . استرداد. بازگرفتن . پس گرفتن . بازستاندن : لیک آن داده را به هشیاری واستاند که نیک بدگهر است . خاقانی .بده یک بوسه تا ده واستانی از این به چون بود بازارگانی . نظامی .واستانیم آنکه تا داند یقین خر...
-
عقبی
لغتنامه دهخدا
عقبی . [ ع ُ با ] (ع اِ) پاداش کار و حق . (منتهی الارب ). پاداش کار. (دهار) (از اقرب الموارد). || بدل چیزی . (منتهی الارب ). || آخر کار. (دهار). آخر هر چیزی . (از اقرب الموارد). سرانجام . (ترجمان القرآن جرجانی ) : والذین صبروا ابتغاء وجه ربهم ... اول...
-
دیوانه
لغتنامه دهخدا
دیوانه . [ دی ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ) از: دیو + انه ، ادات نسبت . (یادداشت مؤلف ). مانند دیو. همچون دیو. در اصل بیای مجهول بوده بمعنی کسی که منسوب و مشابه دیوان باشد در صدور حرکات ناملائم و در آخر این لفظ که «هاء» مختفی است برای نسبت و مشابهت باشد. (غ...
-
ستدن
لغتنامه دهخدا
ستدن . [ س ِ ت َ دَ ] (مص ) پهلوی «ستتن » . گرفتن . دریافت کردن . رجوع کنید به استدن . ستادن . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). گرفتن . (آنندراج ) (غیاث ) : کآن تبنگو کاندر آن دینار بودآن ستد زیدر که ناهشیار بود. رودکی .و این ناحیت بستدند و این جا مقیم ...