کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واسة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
واسة
معنی
(س ) [ ع . واسطه ، برای ، به علت ] (حر. اض .) (عا.) برای ، بهر، به جهت .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
واسة
فرهنگ فارسی معین
(س ) [ ع . واسطه ، برای ، به علت ] (حر. اض .) (عا.) برای ، بهر، به جهت .
-
واژههای مشابه
-
واسه
لغتنامه دهخدا
واسه . [ س َ / س ِ ] (اِ) پروانه و جانور پرداری که گرداگرد چراغ پرواز می کند. (ناظم الاطباء). در مآخذ دیگر دیده نشد.
-
واسه
لغتنامه دهخدا
واسه . [ س ِ ] (حرف اضافه ) در تداول عوام ،برای . بهرِ. (یادداشت مؤلف ). رجوع به سوی شود. کلمه ٔ تعلیل مأخوذ از واسطه ٔ تازی به معنی بسبب و به جهت و برای و بهر. (ناظم الاطباء). رجوع به واسطه شود.
-
واسه
لهجه و گویش تهرانی
برای
-
کیک واسه
لغتنامه دهخدا
کیک واسه . [ ک َ / ک ِ س َ / س ِ ] (اِ مرکب ) حشیشةالبراغیث . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ، از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
تاسه واسه
لغتنامه دهخدا
تاسه واسه . [ س َ / س ِ س َ / س ِ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) از اتباع است بمعنی اضطراب و تلواسه و بیقراری .(برهان ) (آنندراج ) (فرهنگ نظام ). اضطراب و بیقراری بود. (فرهنگ جهانگیری ) .
-
چراغ واسه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] čerāqvāse =چراغپره
-
واژههای همآوا
-
واسط
لغتنامه دهخدا
واسط. [ س ِ ] (اِخ ) جاییست در مکه و گویند در پایین جمرةالعقبه بین مأزمین واقع است . (از معجم البلدان ).
-
واسط
لغتنامه دهخدا
واسط. [ س ِ ] (اِخ ) دهی است به فرج از نواحی موصل بین مرق و عین الرصد یا بین مرق و مجاهدیه . (معجم البلدان ).
-
واسط
لغتنامه دهخدا
واسط. [ س ِ ] (اِخ ) دهی است به نهرالملک . (منتهی الارب ). دهی در ساحل نهرالملک که وقف به بیمارستان عضدی و درچهار فرسخی بغداد واقع بوده است . (معجم البلدان ).
-
واسط
لغتنامه دهخدا
واسط. [ س ِ ] (اِخ ) دهی است در حله ٔ مزیدیه که ابوالنجم عیسی بن فاتک منسوب بدانجااست . (منتهی الارب ). دهکده ای است نزدیک مطیرآباد در حله ٔ بنی مزیدیه که واسط مرزآباد نامیده میشده است و ابوعبداﷲ احمداواسطی و ابوالنجم عیسی بن فاتک الواسطی شاعر منسوب ...
-
واسط
لغتنامه دهخدا
واسط. [ س ِ ] (اِخ ) دهی است در طوس و آن را واسط الیهود نیز نامند و محمدبن حسین واعظ فرضی منسوب به آن است . (از منتهی الارب ).
-
واسط
لغتنامه دهخدا
واسط. [ س ِ ] (اِخ ) دهی است نزدیک مکه از وادی نخله . (منتهی الارب ). و قریه ای است بین بطن مرّ و وادی نخله و آن را نخلستان است . (از معجم البلدان ).