کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وازعی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وازعی
لغتنامه دهخدا
وازعی . [ زِ ] (اِخ ) محمدبن الحسن بن الوازع الجمال الوازعی المروزی مکنی به ابوداود از محدثان است . از ابی عاصم المروزی و جز وی روایت کرده است و محمدبن مخلد الدوری از وی روایت دارد. (لباب الانساب ).
-
وازعی
لغتنامه دهخدا
وازعی . [ زِ ] (اِخ ) محمدبن نصربن حمیدبن الوازع البغدادی الوازعی . از عبدالرحمان بن صالح الازدی وجز او حدیث کند. عبدالباقی بن قانع و ابوالقسم الطبرانی و جز آن از وی روایت دارند. (از لباب الانساب ).
-
وازعی
لغتنامه دهخدا
وازعی . [ زِ ] (ص نسبی ) منسوب به وازع و وازع جد چند تن از محدثان است .
-
وازعی
لغتنامه دهخدا
وازعی . [ زِ عی ی ] (اِخ ) احمدبن یحیی بن غالی بن کثیرالبلخی المعلم معروف به حمدان از نصربن الاصیغ روایت کند و ابراهیم بن احمد المستملی البلخی از وی روایت دارد. (لباب الانساب ).
-
جستوجو در متن
-
وازع
لغتنامه دهخدا
وازع . [ زِ ] (اِخ ) وازع البغدادی جد محمدبن نصربن حمید محدث است . رجوع به وازعی محمدبن نصربن حمید شود.