کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وازدگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
وازدگی
/vāzadegi/
معنی
= واخورده
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
inferiority, repugnance, repulse, satiety, surfeit
-
جستوجوی دقیق
-
وازدگی
لغتنامه دهخدا
وازدگی . [ زَ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی وازده . مردودی . واخوردگی .
-
وازدگی
فرهنگ فارسی معین
(زَ دِ)(حامص .)(عا.) یأس ، سرخوردگی .
-
وازدگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) vāzadegi = واخورده
-
جستوجو در متن
-
سرخوردگی
واژگان مترادف و متضاد
حرمان، دلزدگی، واخوردگی، وازدگی، یاس
-
انزجار
واژگان مترادف و متضاد
اشمئزاز، اکراه، بیزاری، تنافر، تنفر، نفرت، وازدگی
-
دلزدگی
واژگان مترادف و متضاد
اشمئزاز، بیرغبتی، بیزاری، بیمیلی، تنافر، تنفر، وازدگی ≠ رغبت
-
دلسردی
واژگان مترادف و متضاد
افسردگی، بیرغبتی، حرمان، سردی، ناامیدی، وازدگی، یاس ≠ امیدواری
-
بیزاری
واژگان مترادف و متضاد
۱. اشمئزاز، تنافر، تنفر، دلزدگی، رمیدگی، ضجرت، کراهت، ملال، ملالت، نفرت، وازدگی ≠ اشتیاق، رغبت، علاقهمندی ۲. ابراء، برائت ۳. طلاق، جدایی، متارکه،
-
زدگی
لغتنامه دهخدا
زدگی . [ زَ دَ / دِ ] (حامص ) صدمه و ضرب و کوب و ضربه و مشت . (از ناظم الاطباء): طلحف ؛ زدگی سخت . (منتهی الارب ). || بیماری و الم و هر گونه اثری که در نتیجه ٔ تماس و یا مجاورت چیزی باچیزی دیگر و یا عروض حادثه ای حاصل شود. زدگی را در موارد مذکور با ن...