کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واریز کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
واریز کردن
لغتنامه دهخدا
واریز کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) منهدم شدن . ریختن قسمتی از بنا در چاه و یا قنات و بنا و نظایر آن . || رسیدگی کردن به حسابها. تفریغ حساب کردن . تسویه حساب کردن .
-
واریز کردن
دیکشنری فارسی به عربی
مقعد
-
واریز کردن
لهجه و گویش تهرانی
سرازیر شدن کبوتران بعد از پرواز
-
واریز کردن
لهجه و گویش تهرانی
پایین آمدن ناگهانی کبوتران
-
واژههای مشابه
-
واریز نشده
دیکشنری فارسی به عربی
بروز
-
واریز حساب
دیکشنری فارسی به عربی
تصفية
-
تبرءه واریز
دیکشنری فارسی به عربی
حکم بالبراءة
-
حساب واریز کننده
دیکشنری فارسی به عربی
مصفي
-
ریز و واریز
فرهنگ گنجواژه
ریزش.
-
جستوجو در متن
-
evened
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مقطع، هموار کردن، صاف کردن، واریز کردن، مسطح کردن
-
squared
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مربع، مربع کردن، مجذور کردن، چهارگوش کردن، بتوان دوم بردن، وفق دادن، جور دراوردن، واریز کردن
-
squaring
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقسیم بندی، مربع کردن، مجذور کردن، چهارگوش کردن، بتوان دوم بردن، وفق دادن، جور دراوردن، واریز کردن
-
settles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حل و فصل می شود، واریز، ته نشین شدن، ماندن، مستقر شدن، تصفیه کردن، مقیم شدن، مسکن دادن، فیصل دادن، تسویه کردن، مسکن گزیدن، نشست کردن، تصفیه حساب کردن، فرو نشستن، معین کردن، مستقر ساختن، واریز کردن، ساکن کردن، مقیم کردن، جا دادن