کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وارون شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
reverse azimuth, back azimuth
سمت وارون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] سمتی که با یک سمت معین به اندازۀ 180 درجه به علاوۀ میزان همگرایی نصفالنهاری تفاوت دارد
-
inverse morphism
ریختار وارون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ریختاری از Y به X که ترکیبش با ریختار دیگری از X به Y ، چه از چپ و چه از راست، ریختار همانی بر یکی از دو فضا باشد
-
inverse element, inverse
عنصر وارون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] در یک گروه G با عملِ . ، وارون عنصر a از G عنصری است از G مانند b بهطوریکه a . b= b . a = e، که در آن e عنصر همانی گروه G است
-
وارون بخت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹وارونهبخت› [قدیمی، مجاز] vārunbaxt بختبرگشته؛ بدبخت: ◻︎ چه کند زورمندِ وارونبخت / بازوی بخت بِهْ که بازوی سخت (سعدی: ۱۲۰).
-
countertransference
انتقال وارون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] واکنشهای ناخودآگاه درمانگر به بیمار و فرایند انتقال او که بر پایۀ نیازها و تعارضهای روانشناختی شخصیِ درمانگر شکل میگیرد
-
inverse beta decay
واپاشی بتازای وارون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] فرایند برخورد یک نوترینو با یک نوترون که در آن پروتون و الکترون تولید میشود
-
posterior cross-bite
وارونبَست خلفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] نوعی وارونبَست که در آن یک یا بیش از یک دندان خلفی شیری یا دائمی در سمت زبانی دندانهای فک پایین قرار گرفته است
-
anterior cross-bite
وارونبَست قدامی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] نوعی وارونبَست که در آن یک یا بیش از یک دندان پیشِ فک بالا در سمت زبانی دندانهای پیشِ فک پایین قرار گرفته باشد
-
homotopy inverse
وارون همجایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
inverse agonist
همکنشگر وارون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] همکنشگری که پس از اتصال به گیرنده اثر معکوس ایجاد میکند
-
bounded inverse theorem, inverse mapping theorem
قضیۀ کرانداری وارون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
inverse Stark effect
اثر اشتارک وارون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] پدیدۀ اشتارکی که بهجای خطوط گسیلی در خطوط جذبی طیف اتمها دیده میشود
-
inverse Zeeman effect
اثر زیمان وارون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] پدیدۀ زیمانی که بهجای خطوط گسیلی در خطوط جذبی طیف اتمها دیده میشود
-
quasi-invertible element
عنصر شبهوارونپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
invertible element
عنصر وارونپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار