کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وارنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
وارنگ
معنی
(رَ) (اِ.) 1 - رنگ مخالف . 2 - مخالف ، عکس . ؛ رنگ ~ رنگارنگ ، گوناگون .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
وارنگ
لغتنامه دهخدا
وارنگ . [ رَ ] (اِ) خیار بزرگ و معوج . || ترنج و لیموی بزرگ . || درخت نارنج . (ناظم الاطباء). || در ترکیب رنگ وارنگ کلمه به معنی رنگارنگ ، رنگ بارنگ ، رنگ رنگ است . || وارنگ در ترکیب وارنگ زدن ، عکس ، مخالف ، مقابل ، معنی میدهد: هر رنگی زدیم وارنگ آن...
-
وارنگ
فرهنگ فارسی معین
(رَ) (اِ.) 1 - رنگ مخالف . 2 - مخالف ، عکس . ؛ رنگ ~ رنگارنگ ، گوناگون .
-
واژههای مشابه
-
Melissa
وارنگبو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گیاهان دارویی] سردهای از نعنائیان شامل گیاهان علفی چندساله با ساقههای چهارگوش و پوشیده از کرکهای غدهدار یا کرکهای ساده و با برگهای بزرگ و دُمبرگدار و پهنک تخممرغی و دندانهدار و با گلهای چرخهای در محور برگهای زبرین؛ جام گل از کاسۀ گل بی...
-
رنگ وارنگ
فرهنگ فارسی معین
( ~. ~.) (ص مر.) (عا.) رنگا - رنگ .
-
Melissa officinalis
وارنگبوی دارویی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گیاهان دارویی] گونهای وارنگبو به شکل علفی چندساله به ارتفاع 30 تا 125 سانتیمتر و پوشیده از کرکهای نرم و کوتاه و با ساقههای چهارگوش راست و برگهای دُمبرگدار تخممرغی به طول حداکثر 6 سانتیمتر و به عرض حداکثر 3 سانتیمتر و گاه در سطح زیرین دارا...
-
رنگ و وارنگ
لغتنامه دهخدا
رنگ و وارنگ . [ رَ گ ُرَ ] (ص مرکب ، از اتباع ) رنگارنگ . رنگ برنگ . رنگ دردرنگ . رنگ رنگ و به رنگهای مختلف . به الوان گوناگون . رجوع به رنگارنگ و رنگ برنگ و رنگ دررنگ و رنگ رنگ شود.
-
رنگ و وارنگ
فرهنگ گنجواژه
متنوع، رنگی.
-
جستوجو در متن
-
varangi
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وارنگ
-
آرنج
واژگان مترادف و متضاد
آرنگ، مرفق، وارن، وارنگ
-
بادرنجبویه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گیاهان دارویی] ← وارنگبوی دارویی
-
اَلِک پِلَک
لهجه و گویش گنابادی
alek pelak در گویش گنابادی به معنای رنگ و وارنگ ، ملون ، خال خال و رنگی ، به رنگ های درهم و برهم و می گویند ، نقاشی بی محتوا و رنگ و وارنگ.
-
اجق وجق
واژهنامه آزاد
اَجَق وَجَق یعنی:رنگ و وارنگ و بی ترکیب، شیئ یا لباسی با رنگهای براق و بی سلیقه
-
بادرنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: vātrang] bādrang ۱. ‹بادارنگ، واترنگ، وارنگ، بادرنج› (زیستشناسی) = بالنگ: ◻︎ بین که دیباباف رومی در میان کارگاه / دیبهی دارد به کار اندر به رنگ بادرنگ (منوچهری: ۶۱).۲. [قدیمی] گاهواره: ◻︎ ای حبهدزد بوده ز گاواره تا به گور / وی زنبهم...