کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وارشیداه کنان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وارشیداه کنان
لغتنامه دهخدا
وارشیداه کنان . [ رَ ک ُ ] (ق مرکب ) وارشیداگویان : پای ناخوانده رسید و نفر مویه گران وارشیداه کنان راه نفر بگشائید.خاقانی .
-
جستوجو در متن
-
وا
لغتنامه دهخدا
وا. (ع پیشوند) مزید مقدم عربی که استغاثه را رساند. اشارت از واویلا باشد. (غیاث ): وااسلاماه . وااسفاه . وااسفا!. دریغا!. دردا!. دردا و دریغا، ای دریغ.حسرتا. واحسرتا. رجوع به اسفاه شود. واشریعتا. وامحمداه . وامحمدا. واویلا. واعلیاه . وانفسا. وااماه گف...
-
مویه گر
لغتنامه دهخدا
مویه گر. [ مو ی َ / ی ِ گ َ ] (ص مرکب ) نوحه و زاری کننده . (ناظم الاطباء). نوحه کننده را گویند. (برهان ). نوحه گر. گریان . مویان .مویه کنان . نائح . نائحه . نالان . نوحه سرا. (یادداشت مؤلف ). هرکس که نوحه و زاری کند و مرثیه بخواند یا نخواند آن را م...
-
نفر
لغتنامه دهخدا
نفر. [ ن َ ف َ ] (ع اِ) در فارسی : تن . کس . شخص . (یادداشت مؤلف ). فارسیان بر یک کس اطلاق کنند. (غیاث اللغات ). کس . فردفرد از هر جمعیتی و گروهی و از سپاهی . (از ناظم الاطباء). واحد شمارش انسان است : از زایر و از سائل و خدمتگر و مداح هر روز بدان در...
-
نوحه گر
لغتنامه دهخدا
نوحه گر. [ ن َ / نُو ح َ / ح ِ گ َ ] (ص مرکب ) آنکه نوحه می کند. (ناظم الاطباء). که فغان و شیون و زاری کند : من که خاقانیم به باغ جهان عندلیبم ولیک نوحه گرم . خاقانی .دیدم صف ملائکه ٔچرخ نوحه گرچندان که آن خطیب سحر در خطاب شد. خاقانی .چنان غریو برآور...