کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وارستگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
وارستگی
/vārastegi/
معنی
۱. تعلقات دنیوی نداشتن؛ وارسته و آزاده بودن.
۲. [قدیمی] آزادی؛ رهایی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. آزادی، رهایی
۲. آزادگی، آزادمنشی، اصالت، حریت، رهایی
۳. افتادگی، خشوع، خضوع، فروتنی، ≠ وابستگی
دیکشنری
deliverance, enlightenment, ennoblement, liberalism, liberality, stoicism
-
جستوجوی دقیق
-
وارستگی
واژگان مترادف و متضاد
۱. آزادی، رهایی ۲. آزادگی، آزادمنشی، اصالت، حریت، رهایی ۳. افتادگی، خشوع، خضوع، فروتنی، ≠ وابستگی
-
وارستگی
لغتنامه دهخدا
وارستگی . [ رَ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی وارسته . آزادگی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). رهایی . آزادی . (ناظم الاطباء). فارغ البالی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). فراغت بال . (ناظم الاطباء) : تو خاقنی که بتاراج امتحان رفتی ز گرد کوره ٔ وارست...
-
وارستگی
فرهنگ فارسی معین
(رَ تِ) (حامص .) 1 - رهایی ، آزادگی . 2 - فروتنی .
-
وارستگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) vārastegi ۱. تعلقات دنیوی نداشتن؛ وارسته و آزاده بودن.۲. [قدیمی] آزادی؛ رهایی.
-
وارستگی
دیکشنری فارسی به عربی
فلسفة
-
واژههای مشابه
-
وارستگی از اغفال
دیکشنری فارسی به عربی
خذلان
-
جستوجو در متن
-
بیتعلقی
واژگان مترادف و متضاد
آزادگی، وارستگی
-
آزادمنشی
واژگان مترادف و متضاد
آزادگی، حریت، وارستگی
-
پاکبازی
فرهنگ فارسی معین
(حامص .) وارستگی ، از خود گذشتگی .
-
رهایی
واژگان مترادف و متضاد
آزادی، خلاص، نجات، وارستگی، ≠ اسارت
-
فلسفة
دیکشنری عربی به فارسی
فلسفه , حکمت , وارستگي , بردباري , تجرد
-
philosophy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فلسفه، حکمت، تجرد، وارستگی، بردباری
-
آزادگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) 'āzādegi ۱. آزاد بودن.۲. وارستگی.۳. جوانمردی.