کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وادیان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
وادیان
/vādiyān/
معنی
= بادیان
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
وادیان
لغتنامه دهخدا
وادیان . (اِ) بادیان . (دهار). رازیانه . (برهان ) (آنندراج ).
-
وادیان
لغتنامه دهخدا
وادیان . [ دِ ] (اِخ ) شهربزرگی است از ناحیه ٔ زبید یمن . (از معجم البلدان ).
-
وادیان
فرهنگ فارسی معین
(اِ) بادیان ، رازیانه .
-
وادیان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] vādiyān = بادیان
-
جستوجو در متن
-
ذات البان
لغتنامه دهخدا
ذات البان . [ تُل ْ ] (اِخ ) قال الطویق بن عاصم النمیری : عرفت لحبی بین منعرج اللوی و اسفل ذات البان مَبداً و محضراًالی حیث فاض المذنبان و واجهامن الرمل ذی الارطی قواعد عُقّرابهاکن اسباب الهوی مطمئنةومات الهوی ذاک الزمان و اقصرا.قال - المذنبان - وادی...
-
بادیان
لغتنامه دهخدا
بادیان . (اِ) بادیانه . تخمی است دوائی ، بعربی آنرا شَمار و رازیانج گویند. گرم و خشک است در دوم . (آنندراج ). تخم نباتی است بلندتر از زرعی ، ساقش مربع و برگش باریک و خوشبو و گلش مایل بسپیدی و آن را انیسون گویند. مصلح ضرر چائی ختائی است که استعمال و ش...