کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وادوختن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وادوختن
لغتنامه دهخدا
وادوختن . [ ت َ ] (مص مرکب ) با هم دوختن . (ناظم الاطباء). بازدوختن . بهم دوختن .
-
جستوجو در متن
-
لفق
لغتنامه دهخدا
لفق . [ ل َ ] (ع مص ) دو درز چیزی را بر هم نهادن و دوختن . (منتهی الارب ). به هم وادوختن . به هم دوختن . (زوزنی ) (تاج المصادر). || جستن چیزی را و نیافتن . || گذاشته شدن چرغ و شکار نکردن او. || گردن گرفتن . || رسیدن چیزی را و گرفتن . (منتهی الارب ).
-
اختزاز
لغتنامه دهخدا
اختزاز. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) به تیر و نیزه دوختن . || بهم وادوختن . (زوزنی ). || گرفتن یکی را از جماعتی . در جماعت آمده گرفتن از جماعت (انسان را از میان گروه مردم یا شتر را از گله ) .
-
اختلال
لغتنامه دهخدا
اختلال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) درماندن شتران در علف شیرین . || گذرانیدن در چیزی نیزه را و دوختن بآن . || حاجتمند شدن بسوی چیزی یا کسی . نیازمند شدن . لاغر و کم شدن گوشت کسی . || لاغر شدن جسم کسی . نزار شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || بهم وادوختن . بهم با...
-
وا
لغتنامه دهخدا
وا. (حرف ) چون حرف عطفی برای اتباع و مزاوجه ها و گاه معنی تکرار و تأکید را رساند: رنگ و وارنگ ، جور و واجور و میتوان آن را بدل الف (آ) دانست درترکیباتی نظیر: رنگ وارنگ (رنگارنگ ) در تداول مردم تهران ، شوشتر و خراسان . || (پیشوند) وا (مزید مقدم ) گاه...