کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وادنگ آوردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وادنگ آوردن
لغتنامه دهخدا
وادنگ آوردن . [ دَ وَ دَ ] (مص مرکب ) نکول کردن . واقول آوردن . دبه آوردن . دبه درآوردن . وادنگ درآوردن . وادنگ کردن . (یادداشت مؤلف ). دبه کردن . جر زدن . رجوع به دبه درآوردن شود.
-
واژههای مشابه
-
وادَنگ
لهجه و گویش تهرانی
دبه، از قول خود برگشت
-
جستوجو در متن
-
دبه کردن
لغتنامه دهخدا
دبه کردن . [ دَب ْ ب َ / ب ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) جر زدن . دبه درآوردن . دبه آوردن . پس از قرارداد کتبی یا قولی از قرار و قول زیاده خواستن . وادنگ کردن . زیر حرف خود زدن . وادنگ درآوردن . از قول برگشتن .- عشقش دبه کردن ؛ ازنو بفکری فراموش شده افتادن ...
-
واقول
لغتنامه دهخدا
واقول . [ ق َ ] (اِ مرکب ) وادنگ .دبه . نکول . انکار پس از اقرار. رد. نکول پس از قبول . بازگشتن از گفتار و وعده ٔ خود. (یادداشت مؤلف ).- واقول آوردن ؛ پس از اعتراف انکار کردن . دبه درآوردن . واقول درآوردن . نکول کردن . (یادداشت مؤلف ).
-
دبه درآوردن
لغتنامه دهخدا
دبه درآوردن . [ دَب ْ ب َ / ب ِ دَ وَ دَ ] (مص مرکب ) از قرارداد و گفته ٔ خود بازگشتن . نکول کردن . (ناظم الاطباء). دبه کردن . جر زدن . وادنگ درآوردن . دبه آوردن .
-
دبه آوردن
لغتنامه دهخدا
دبه آوردن . [ دَب ْ ب َ / ب ِ وَ دَ ] (مص مرکب ) دبه کردن . وادنگ درآوردن . پس از قبول معامله ای بار دیگر افزونی خواستن . زیاده خواستن پس از آنکه قبلاً به امر رضایت داده بود. پس از خریدن چیزی و قطع و فصل بیع از نو خواستن . زیاده خواستن از قرار پیش . ...
-
دبه
لغتنامه دهخدا
دبه . [ دَب ْ ب َ / ب ِ ] (اِ) نکول از معاملات و شکستن عهود و بوعده ٔ خود وفا نکردن را نیز گویند. واقول . نکول . افزودن طلبی پس از قبول بیعی یا هر معامله ٔ دیگر. وادنگ .واگر. زیاده یا کم خواستن از قرارداد بیعی یا شرائی . بازگشتن آنچه آنرا تمام شده گف...