کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وادار کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
وادار کردن
معنی
(کَ دَ) (مص م .) 1 - تحریک کردن ، برانگیختن . 2 - مجبور کردن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
browbeat, coerce, compel, constrain, dragoon, force, hustle, impel, provoke, push, urge
-
جستوجوی دقیق
-
وادار کردن
لغتنامه دهخدا
وادار کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) واداشتن . (یادداشت مؤلف ) (ناظم الاطباء). مجبور کردن . ناگزیر کردن . ناچار کردن . الزام . (یادداشت مؤلف ). رجوع به واداشتن و الزام شود. || ترغیب کردن . تحریک کردن برانگیختن . رجوع به کلمه های مزبور شود. || نگاه دا...
-
وادار کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (مص م .) 1 - تحریک کردن ، برانگیختن . 2 - مجبور کردن .
-
وادار کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ادفع , ارغم , افرض , اقنع , التزم , حرض , له
-
واژههای مشابه
-
وادار كرد
دیکشنری فارسی به عربی
استحث
-
وادار به تسلیک کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أخْضَعَ
-
جستوجو در متن
-
مجبور کردن
واژگان مترادف و متضاد
وادار کردن، ملزم کردن، اجبار کردن، ناگزیر کردن
-
chased
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعقیب شد، وادار به فرار کردن، دنبال کردن، تعقیب کردن، شکار کردن
-
persuading
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متقاعد کردن، وادار کردن، ترغیب کردن، بران داشتن
-
coerces
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجازات، بزور وادار کردن، ناگزیر کردن
-
coerced
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجبور، بزور وادار کردن، ناگزیر کردن
-
compel
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجبور، وادار کردن، مجبور کردن
-
coercing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تحریک، بزور وادار کردن، ناگزیر کردن
-
اجبر
دیکشنری عربی به فارسی
بزور وادار کردن , ناگزير کردن