کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واخواست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
واخواست
/vāxāst/
معنی
= بازخواست
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
واخواست
لغتنامه دهخدا
واخواست . [ خوا / خا ] (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) بازخواست . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). مؤاخذه : نانش مفرست بیش کز توواخواست کند به حشر یزدان . خاقانی .خاقانی وار خط واخواست بر عالم بوالعجب کشیدم . خاقانی .جز این از منت هیچ واخواست نیست که در یک تر...
-
واخواست
فرهنگ فارسی معین
(خا) (مص مر.) 1 - بازخواست ، اعتراض . 2 - برگشت ؛ اعتراض دارندة چک یا برات هنگامی که با عدم وصول روبرو شود.
-
واخواست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) vāxāst = بازخواست
-
واخواست
دیکشنری فارسی به عربی
اِحْتِجاجٌ
-
واژههای مشابه
-
واخواست رسمی
دیکشنری فارسی به عربی
احتجاج
-
واخواست کردن
دیکشنری فارسی به عربی
احتجاج
-
جستوجو در متن
-
protest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اعتراض، پروتست، شکایت، واخواست رسمی، اعتراض کردن، واخواست کردن
-
احتجاج
دیکشنری عربی به فارسی
اعتراض , پروتست , واخواست رسمي , شکايت , واخواست کردن , اعتراض کردن
-
نکول کردن
لهجه و گویش تهرانی
واخواست کردن.
-
برگشت و نکول
فرهنگ گنجواژه
واخواست.
-
protests
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تظاهرات، اعتراض، پروتست، شکایت، واخواست رسمی، اعتراض کردن، واخواست کردن
-
واخواه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) (حقوق) vāxāh کسی که واخواست میکند؛ معترض.
-
protested
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اعتراض کرد، اعتراض کردن، واخواست کردن