کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واحه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
واحه
/vāhe/
معنی
آبادی کوچک در صحرا؛ قطعه زمینی دارای آبوعلف در بیابان وسیع.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آبادی
دیکشنری
oasis
-
جستوجوی دقیق
-
واحه
فرهنگ نامها
(تلفظ: vāhe) (معرب از قبطی) (در جغرافیا) مکانی سرسبز و پر آب و گیاه در وسط بیابان ؛ منطقهی آبادی که در میان کویر قرار دارد .
-
واحه
واژگان مترادف و متضاد
آبادی
-
واحه
لغتنامه دهخدا
واحه . [ ح َ ] (ع اِ) (اصطلاح جغرافیایی ) واح . آبادی که در وسط ریگزار قرار دارد و آن لفظی است منقول از لغت مصری . (المنجد). رجوع به واح و واحات شود.
-
واحه
فرهنگ فارسی معین
(حِ) [ ع . واحة ] (اِ.) قطعه زمینی سبز و خرم در میان صحرا.
-
واحه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: واحَة] (جغرافیا) vāhe آبادی کوچک در صحرا؛ قطعه زمینی دارای آبوعلف در بیابان وسیع.
-
واحه
دیکشنری فارسی به عربی
واحة
-
واژههای مشابه
-
واحة
دیکشنری عربی به فارسی
واحه , ابادي يا مرغزار ميان کوير
-
جستوجو در متن
-
vache
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واحه
-
ابادی یا مرغزار میان کویر
دیکشنری فارسی به عربی
واحة
-
گورارا
لغتنامه دهخدا
گورارا. (اِخ ) واحه هایی است در صحرای الجزایر نزدیک واحه های توات و تیدیکلت که 36000 تن جمعیت دارد.
-
توگ گور
لغتنامه دهخدا
توگ گور. (اِخ ) شهر و مرکز واحه ای است در کشور الجزایر که آن واحه 80000 تن سکنه دارد و سکنه ٔ مرکز آن 10000 تن است و یکی از مراکز تجارت خرما می باشد. (از لاروس ).
-
گافسا
لغتنامه دهخدا
گافسا. (اِخ ) شهر و واحه ای است آباد از تونس جنوبی ، دارای 5000 تن سکنه .
-
ذبیان
لغتنامه دهخدا
ذبیان .[ ذِب ْ ] (اِخ ) دسته ای از واحه ها بالجزایر در ایالت قسطنطین بدانسوی اورس .