کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واحد رسوبی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واحد شتاب
لغتنامه دهخدا
واحد شتاب . [ ح ِ دِ ش ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) واحدی است که برای سنجش تغییر سرعت یا شتاب به کار میرود. واحد شتاب در دستگاه .S.T.M و .S.K.M متر بر ثانیه بر ثانیه یعنی بر ثانیه بقوه ٔ دواست و آن عبارت است از شتاب جسمی است که در حرکت متشابه التغییر...
-
واحد طول
لغتنامه دهخدا
واحد طول . [ ح ِ دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) واحدی است که برای سنجش طول اجسام به کار میرود. واحد طول در دستگاه .S.T.M متر است که یکی از سه واحد اساسی این دستگاه میباشد. رجوع به متر شود. اضعاف متر که در عمل به عنوان واحد طول به کار میروند عبارتند از...
-
واحد ظرفیت
لغتنامه دهخدا
واحد ظرفیت . [ ح ِ دِ ظَ فی ی َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) واحدی است که برای سنجش ظرفیت اشیاء به کار میرود واحد اصلی ظرفیت در دستگاه S.T.M لیتر (L) است و آن ظرفیت ظرفی است به حجم یک دسیمتر مکعب . رجوع به لیتر و دسی متر مکعب شود. اضعاف این واحد که خود...
-
واحد فشار
لغتنامه دهخدا
واحد فشار. [ ح ِ دِ ف ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) واحدی که برای اندازه گیری فشار به کار میرود. رجوع به فشار شود.واحد فشار دردستگاه .S.T.M پیز (pz) است . رجوع به پیز شود. اضعاف پیز که خود بعنوان واحدهای جداگانه ای به کار میروند عبارتند از: هکتوپیز (h...
-
واحد فیزیولوژیکی
لغتنامه دهخدا
واحد فیزیولوژیکی . [ ح ِ دِ زی ُ ل ُ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نامی است که هربرت اسپنسر حکیم انگلیسی بر ذرات کوچکی که در یاخته (سلول ) تخم موجودات زنده وجود دارد نهاده این ذرات در ضمن رشد تخم و تشکیل جنین بین یاخته های مختلف بدن طوری تقسیم میشوند تا ب...
-
واحد کار
لغتنامه دهخدا
واحد کار. [ ح ِ دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) (اصطلاح فیزیکی ) واحدی که برای سنجش کار یا انرژی به کار میرود. و واحد کار یا انرژی در دستگاه .S.T.M و .S.K.M کیلوگرم متر است و آن کاری است که یک کیلوگرم نیرو را یک متر تغییر مکان دهد. رجوع به انرژی و رجوع...
-
واحد کالالف
لغتنامه دهخدا
واحد کالالف . [ ح ِ دُن ْ کَل ْ اَ ] (ع اِ مرکب )یکتن که برابر هزار تن است . واحد کالف : واحد کالالف کِبْوَد آن ولی بلکه صد قرن است آن عبدالعلی . (مثنوی چ خاور ص 252).واحد کالالف در بزم و کرم صد چو حاتم گاه ایثار نعم .(مثنوی چ خاور ص 400).
-
واحد کیل
لغتنامه دهخدا
واحد کیل . [ ح ِ دِ ک َ / ک ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) واحدی است که برای سنجش ظرفیت اشیاء به کار میرود، رجوع به واحد ظرفیت شود. واحدهای کیل در حکومت اسلامی عبارت بوده اند از: مد، صاع ، قسط، فرق . کر. قفیز. رجوع به کلمات مزبور شود. واحدهای کیل متداو...
-
واحد مجازی
لغتنامه دهخدا
واحد مجازی . [ ح ِ دِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) همان واحد عرضی است . رجوع به واحد عرضی شود.
-
واحد مکانیکی
لغتنامه دهخدا
واحد مکانیکی . [ ح ِ دِ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) واحد مربوط بیکی از شعب علم مکانیک که رشته ای از دانش فیزیک است . این گونه واحدها عبارتند از واحد نیرو و یا قوه ، واحد کار ، واحد توان یا قدرت و واحد فشار .
-
واحد نظامی
لغتنامه دهخدا
واحد نظامی . [ ح ِ دِ ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) واحد ارتشی . رجوع به واحد ارتشی شود.
-
واحد نیرو
لغتنامه دهخدا
واحد نیرو. [ ح ِ دِ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) واحدی است که برای سنجش نیرو یا قوه به کار میرود. واحد نیرو یا قوه در دستگاه .S.T.M استن (sn) است که تقریباً19/8 تن نیرو است . و اضعاف آن که هر یک بعنوان واحدهای جداگانه به کار میرود با نشانه های بین الملل...
-
واحد وزن
لغتنامه دهخدا
واحد وزن . [ ح ِ دِ وَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) واحد وزن در اصطلاح فیزیکی همان واحد نیرو است زیرا وزن هر جسم خود قسمی نیرو است و آن نیروئی است که جاذبه ٔ زمین به آن جسم وارد میسازد. واحدهای بین المللی و متداول وزن عبارتند از کیلوگرم نیرو، تن نیرو، ...
-
واحد یموت
لغتنامه دهخدا
واحد یموت . [ ح ِ ی َ ] (اِ مرکب ) (مرکب از واحد به معنی یک + یموت فعل مضارع از موت ) اصطلاحاً به معنی چوبدستی که سر آن به آهن یا قیر در گرفته شده باشد. شش پر.
-
واحد عرضی
لغتنامه دهخدا
واحدعرضی . [ ح ِ دِ ع َ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب )در اصطلاح فلسفه ٔ قدیم واحد عرضی واحد مجازی است و بر دو قسم است یکی آنچه ظاهرالتکثر است مانند جنس واحد که جامع جمله ٔ انواع کثیره میباشد و مانند نوع واحد که جامع جمله ٔ اشخاص کثیره است و مانند شخص و...