کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واحد ثبت و ضبط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واحد مجازی
لغتنامه دهخدا
واحد مجازی . [ ح ِ دِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) همان واحد عرضی است . رجوع به واحد عرضی شود.
-
واحد نظامی
لغتنامه دهخدا
واحد نظامی . [ ح ِ دِ ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) واحد ارتشی . رجوع به واحد ارتشی شود.
-
واحد یموت
لغتنامه دهخدا
واحد یموت . [ ح ِ ی َ ] (اِ مرکب ) (مرکب از واحد به معنی یک + یموت فعل مضارع از موت ) اصطلاحاً به معنی چوبدستی که سر آن به آهن یا قیر در گرفته شده باشد. شش پر.
-
partition of unity
اِفراز واحد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
unit substation
پست واحد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] پست برق مبدل ولتاژی که بهصورت مکانیکی یا الکتریکی به تجهیزات کلیدزنی (switchgear) یا تجهیزاتی که با موتور واپایش میشوند متصل است
-
unit cell
خانک واحد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] کوچکترین واحد شبکۀ بلور که از تقارن کامل برخوردار است متـ . خانک ساختاری structure cell
-
ذوطاق واحد
لغتنامه دهخدا
ذوطاق واحد. [ قِن ْ ح ِ ] (ع ص مرکب ) سحیل : ثوب ذوطاق واحد؛ ماکان غزله طاقاً واحدا.
-
اي واحد
دیکشنری عربی به فارسی
هرکس , هرچيز , هرشخص معين
-
لکل واحد
دیکشنری عربی به فارسی
براي هرشخص , هرچيز , هريک , هرکدام
-
یک واحد
دیکشنری فارسی به عربی
واحد
-
واحد نمونه
دیکشنری فارسی به عربی
عينة
-
واحد باغ
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: kila / qefis طاری: gerâ / giri /qasaba طامه ای: kila / qeviz طرقی: ǰirib / merd کشه ای: rojol / metr نطنزی: qefis
-
واحد جنس
دیکشنری فارسی به عربی
طائفة
-
configurational base unit
واحد اصلی پیکربندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] نوعی پار (mer) یا واحد تکرارشونده که پیکربندی آن دستکم در یک جایگاه فضاهمپاری در مازۀ زنجیره (backbone) تعریف شده است
-
asymmetric unit
واحد بیتقارن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] کوچکترین بخش ساختار بلور که با استفاده از آن گروه فضایی ساختار کل بلور به دست میآید