کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واحد ثبت و ضبط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
recording unit
واحد ثبت و ضبط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] هر مکان یا شیء خاص که واحد مستقلی برای ثبت و ضبط دادههای باستانشناختی به شمار میآید
-
واژههای مشابه
-
configurational unit
واحد پیکربندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] نوعی واحد مولکولی که یک یا چند جایگاه تعریفشدۀ فضاهمپاری دارد
-
calendar unit
واحد تقویمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] کوچکترین واحد زمانی بهکاررفته در زمانبندی پروژه
-
animal unit
واحد دامی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم دامی] معیاری برای شمارش تعداد دامهای یک کشور که در کشورهای مختلف براساس یک گاو بالغ یا یک اسب یا پنج گوسفند یا دو گوسالۀ یکساله است
-
diachronous unit
واحد درزمانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] واحد سنگی که در مناطق مختلف سن متفاوتی دارد . متـ . واحد زمانگذری time-transgressive unit
-
access unit
واحد دسترسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] متمرکزساز سیمبندی در شبکۀ داخلی حلقوی
-
sedimentation unit
واحد رسوبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] لایه یا نهشتۀ حاصل از یک دورۀ خاص رسوبگذاری
-
rock unit
واحد سنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ← واحد سنگشناختی
-
واحد شیمیایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی شیمی] ← واحد فرایندی شیمیایی
-
excavation unit
واحد کاوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] نقطهای که برای اولینبار غالباً بهصورت تاشه یا یک مربع یا شبکه با اندازۀ استاندارد یا شاخصهای مثل یک کف اتاق کاوش میشود
-
sample unit
واحد نمونه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] واحد پایه در پژوهشهای باستانشناختی که زیرمجموعۀ قلمرو دادههاست
-
recovery unit
واحد وایابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] پهنهای مشخص که از آن مواد باستانشناختی وایابی میشود
-
خدای واحد
فرهنگ واژههای سره
خدای یکتا
-
واحد بالاجتماع
لغتنامه دهخدا
واحد بالاجتماع . [ ح ِ دِ بِل ْ اِ ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِمرکب ) واحد بالترکیب . رجوع به واحد بالترکیب شود.