کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واجد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
واجد
/vājed/
معنی
۱. دارنده؛ دارا.
۲. (تصوف) ویژگی سالکی که در حالت وجود است.
۳. از نامهای خداوند.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. حائز، دارا، دارنده
۲. توانگر، غنی، منعم
۳. پیچک، عشقه
برابر فارسی
دارا
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
واجد
فرهنگ نامها
(تلفظ: vājed) (عربی) دارنده ، دارا ؛ (در تصوف) آن که در حال وجد است ؛ از نامها و صفات خداوند .
-
واجد
واژگان مترادف و متضاد
۱. حائز، دارا، دارنده ۲. توانگر، غنی، منعم ۳. پیچک، عشقه
-
واجد
فرهنگ واژههای سره
دارا
-
واجد
لغتنامه دهخدا
واجد. [ ج ِ ] (ع ص ) دارا. دارنده . || یابنده . (ناظم الاطباء). مقابل فاقد : هم ملک هم عقل حق را واجدی هر دوآدم را معین و ساجدی . (مثنوی ).|| محب . || قادر. یقال انا واجد للشی ٔ؛ یعنی قادر. (اقرب الموارد) (المنجد). || (اِ) به لغت اهل یمن لبلاب را گوی...
-
واجد
فرهنگ فارسی معین
(جِ) [ ع . ] (اِفا.) یابنده ، دارنده .
-
واجد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] vājed ۱. دارنده؛ دارا.۲. (تصوف) ویژگی سالکی که در حالت وجود است.۳. از نامهای خداوند.
-
واژههای مشابه
-
واجد شرایط
دیکشنری فارسی به عربی
موهل
-
واجد صلاحیت
دیکشنری فارسی به عربی
ذات التأهل
-
واجد شرایط شدن
دیکشنری فارسی به عربی
تاهل
-
واجد صفات انسانی شدن
دیکشنری فارسی به عربی
انس
-
جستوجو در متن
-
eligible
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واجد شرایط بودن، واجد شرایط، مطلوب، قابل انتخاب
-
qualifiedness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واجد شرایط بودن
-
well-qualified
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واجد شرایط