کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واجب داشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
صفات واجب
لغتنامه دهخدا
صفات واجب . [ ص ِ ت ِ ج ِ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به صفات باری شود.
-
واجب بيتي
دیکشنری عربی به فارسی
مشق , تکليف خانه
-
واجب الاتباع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] vājebol'ettebā' ویژگی آنچه یا آنکه پیرویش واجب باشد.
-
واجب الاذعان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] vājebol'ez'ān ویژگی آنچه اقرار و اذعان به آن واجب است.
-
واجب الاطاعه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: واجبالاطاعة] [قدیمی] vājebol'etā'e ویژگی آنچه یا آنکه اطاعت از او واجب است.
-
واجب الامتثال
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] vājebol'emtesāl ویژگی آنچه بهجا آوردنش واجب است.
-
واجب التعظیم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] vājebotta'zim ویژگی آنکه احترام و بزرگداشت او واجب است.
-
واجب العرض
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] vājebol'arz ۱. ویژگی کسی که مطلبی دارد و واجب است به عرض برساند.۲. ویژگی مطلبی که باید به عرض برسد.
-
واجب القتل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] vājebolqatl ویژگی کسی که کشتنش واجب است.
-
واجب الوجود
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] (فلسفه) vājebolvojud ویژگی آنکه وجودش به ذات خودِ اوست و محتاج غیر نیست؛ خدای یگانه؛ بایابود؛ بایستهبود؛ واجب.
-
غیر واجب
دیکشنری فارسی به عربی
غير ضروري
-
واجب فی العمل
لغتنامه دهخدا
واجب فی العمل . [ ج ِ ب ِ فِل ْ ع َ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) امری که برای ما لازم است به دلیلی که در آن شبهه است مانند خبر واحد. (از تعریفات جرجانی ). که قطعی الصدور نیست و در عین حال عمل به آن واجب است .
-
واجب الوجود غیرمکافی
لغتنامه دهخدا
واجب الوجود غیرمکافی ٔ. [ ج ِ بُل ْ وُ دِ غ َ رِ م ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) یعنی دو واجب که بالذات واجب باشند و متکافی در وجود و متلازم و متساوی باشند و هیچ یک علت دیگری نباشد زیرا محال است . (فرهنگ لغات و اصطلاحات فلسفی سجادی ).
-
واجب الوجود لذاته
لغتنامه دهخدا
واجب الوجود لذاته . [ ج ِ بُل ْ وُ دِ ل ِت ِه ْ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آنکه ذاتاً واجب باشد. برخی از متکلمان متأخر مانند امام حمیدالدین الضریری و پیروان وی تصریح دارند به این که واجب الوجود لذاته تنها خدای تعالی و صفات اوست یعنی صفات او واجب است ...
-
واجب و لازم
فرهنگ گنجواژه
ضروری.