کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واثلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
واثلی
لغتنامه دهخدا
واثلی . [ ث ِ ] (اِخ ) ابراهیم بن اسماعیل مکنی به ابواسحاق از فرزندان واثلةبن الاسقع دوست پیغمبر است و ابوسعد سمعانی با اجازه از او روایت کرده است وی از اهل ماوراءالنهر بود. (لباب الانساب ).
-
واثلی
لغتنامه دهخدا
واثلی . [ ث ِ ] (اِخ ) حمران بن المنذر... که به گفته ٔبخاری از ابوهریره سماع کرده است . (لباب الانساب ).
-
واثلی
لغتنامه دهخدا
واثلی . [ ث ِ ] (ص نسبی )منسوب به واثله جد جاهلی عرب . (از انساب سمعانی ).
-
واژههای همآوا
-
واصلی
لغتنامه دهخدا
واصلی . [ ص ِ ] (اِخ ) عبداﷲبن عبدالوهاب بن نصیربن عبدالوهاب بن عطأبن واصل الواصلی الرازی الصوفی مکنی به ابوسعید. از محدثان است . در رجب سال 287 متولد شد و در ربیع الاول 382 هَ . ق . در بخارا درگذشت . وی از ابوعبداﷲ محمدبن ایوب بن ضریس الرازی و یحیی...
-
واصلی
لغتنامه دهخدا
واصلی . [ ص ِ ] (اِخ ) علی بن احمدبن واصل المستملی الواصلی الزوزنی مکنی به ابوالقسم از محدثان است . به سال 376 هَ . ق . در زوزن درگذشت وی از ابی محمد عبدالرحمن بن ابی حاتم و جز آن روایت کند و الحاکم ابوعبداﷲ از وی حدیث شنید. (از لباب الانساب ).
-
واصلی
لغتنامه دهخدا
واصلی . [ ص ِ ] (اِخ ) میرزا نورعلی لکهنوئی از شعرای ساکن هند است و از میرزا محمدفاخر مکین تعلیم می گرفت و با میرزا محمد جعفرخان راغب به عظیم آباد رفت و همانجا درگذشت . از اشعار وی است :واصلی گاه به وصلت نرسید و جان دادباده ناخورده کشید آه عبث رنج خم...
-
واصلی
لغتنامه دهخدا
واصلی . [ ص ِ ] (ص نسبی ) رسیده . واصل شده . وصول شده : و بغیر همان مبلغ فوق چیزی انفاد خزانه ٔعامره نمیشد و شانزده یک از وجه واصلی سر کار خاصه شریفه در وجه معیرالممالک از قدیم الایام الی الاَّن مقرر و مستمر است . (تذکرة الملوک چ دبیرسیاقی ص 24).
-
جستوجو در متن
-
ابومؤمن
لغتنامه دهخدا
ابومؤمن . [ اَ م ُءْ م ِ ] (اِخ ) واثلی . تابعی است . او درک صحبت امیرالمؤمنین علی علیه السلام کرده و در شمار کوفیین است و سوید از او روایت کند.